رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد؛ حضرت زهرا (س)؛ علیاکبر لطیفیان
سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۵:۳۹ ب.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد
بر در خانهی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربهی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد
بعد یک عمر مراعات کنیزان حرم
فضهی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سر این خواستن خود، دو سه باری افتاد
نالهای زد که ستونهای حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
وقت برگشت به خانه همهجا خونی بود
چشم یاری به قد و قامت یاری افتاد
آنقدر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد
علیاکبر لطیفیان
* منبع: وبلاگ من غلام قمرم