زدم به نام تو شش‌دانگ شعرهایم را :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

زدم به نام تو شش‌دانگ شعرهایم را

چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۳:۴۹ ب.ظ

کلیـد قفـل دلم را بگَـرد و پیـدا کن

و قفل بسته‌ی دل را به روی خود وا کن

بیا زبان قلم را به آیه‌های شبت

به ارتزاق نگاهی دوباره گویا کن

شبیه شاعر برقَع به گوشه‌ی چشمی

درون قـافیه «طوفـان واژه» برپا کن

قسم به نرگس مستت که یا قبولم کن

و یا که شاعر خود را خراب و رسوا کن

دعـای گربه‌سـیاهی دلیـل باران نیست

خودت دو دست دعا را به سوی بالا کن

گذشته از سر مان آب، بهر این اموات

سلام و فاتحه‌ای را بخوان و اهدا کن

اگر چه زنده ولی مُرده‌ایم در این شهر

مسـیح من به دمی مُرده را تو احیا کن

میان ثانیه‌هایی که بی تو می‌گذرد

بـرای دیده‌ی مـا گریه‌ای مهیّا کن

*** 

«چموش! ای قلم! ای جوهر! ای مرکّب من!

بیـا کـمی بـه خـدا بـا دلـم مـدارا کن»

*** 

کجا کشیده مرا این غزل؟ نمی‌دانم

که گفت قافیه‌ات را نثـار زهرا کن

الا ضمیر منوّر، به فضّـه‌ات سوگند!

به کیمیا، نظری خرج این مطلّا کن

زدم به نام تو شش‌دانگ شعرهایم را

قبـاله‌ی غزلـم را بگیـر و امضـا کـن

 

مجید لشکری

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه