زندگی یعنی...
چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۸۵، ۰۸:۴۶ ق.ظ
زندگی یعنی یک سال گذشت...از چه دلتنگ شدی....کفتر عمر تو از بام پریدزندگی یعنی تکرار فصول... به چه زیبا... بس چه با نظم و اصولزندگی یعنی نوزادی به دنیا آمدن... گریه ای بس ناز با صوتی قشنگزندگی یعنی بیداری من.. خواب من.. رویای من...غم های منزندگی یعنی آبی بس زلال...چون اشک چشم ...چون حال زارزندگی یعنی....عشق و شور و حال....درد و فراق....راز و نیازآه از این تکرار...............آه.هر چه گویم باز من کم گفته ام از زندگی...از رازقی...ازتازگیآخرش اما شود پایان این طی طریقمرگ آیدبی صدا...هم سوی من... هم بهر توحال گو تو بهر من از زندگی....از هر چه بود ...از هر چه هستاز گذشته ...حال ...فردایی که شاید هست و نیستشاید این گردونه ی چرخ زمان ...از سوی ما خیری ندیدشایدم وارونه چرخید و نیاز ما ندیدخوب یا بد ...هر چه بود یک سال بگذشت و پریدسال نو آمد ...دگر بگذشته را باید ندیدپس اگر از زندگی سهمی دگر ما را رسیدباید آن را نوش داروی همه غم ها کنیمشاید امسال از برای ما باشد بس غریبشایدم سالی پر از شادی و هر چه دلخوشیستپس بگویم بهرتان باشد دعای خیر منپس بگویم عیدتان باشد مبارکسال نو از ره رسید