زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش؛ حضرت زینب (س)؛ عباسعلی موزون اصفهانی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

 عباسعلی موزون اصفهانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش

کهکشان چرخ را بر پا طناب انداخته

 

شمسه‌ی کاخ جلال و رفعتش از فرط نور

مِهر عالم‌تاب را، از آب و تاب انداخته

 

دختر مرد دوعالم آن‌که گاهِ خشم خویش

رَعشه بر این چارمام و هفت باب انداخته

 

این همان بانوست که از نطق و بیان هم‌چون علی

انقلاب از کوفه تا شام خراب انداخته

 

گر زبانش ذوالفقار حیدری نَبود چرا؟

خصم را در دل شرر هم‌چون شهاب انداخته

 

همتش چون بازوی خیبرگشای حیدری است

بارگاه کفر را در انقلاب انداخته

 

کشتی دین کربلا شد غرق از طوفان کفر

همت زینب ز نو آن را بر آب انداخته

 

حِلم او صبر و توانایی ز دستِ صبر برد

عِلم او از دست هر دانا کتاب انداخته

 

تا قیامت وصف او "موزون" اگر گویی کم است

ز آن که حق او را چو خود در احتجاب انداخته

 

عباسعلی موزون اصفهانی

 

 

* منبع: سایت ارادت (مجمع شاعران اهل بیتعلیهم‌السلام)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه