زین گونهام که در غم غربت شکیب نیست؛ هوشنگ ابتهاج (سایه)
چهارشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۲۸ ب.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
زین گونهام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانهام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گمگشتهی دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی است
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوشخرام
کاین سوز دل به نالهی هر عندلیب نیست
هوشنگ ابتهاج؛ سایه
* منبع: وبلاگ غزل معاصر