سلام ای که حضورت مرا محال شده؛ علی امینی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

سلام ای که حضورت مرا محال شده؛ علی امینی سلام ای که حضورت مرا محال شده؛ علی امینی

دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۸۷، ۰۶:۴۴ ب.ظ

متاسفانه از این شاعر تصویری -مستندا- یافت نشد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

سلام ای که حضورت مرا محال شده

همیشه مصرع اول-همی-هَـ-لال شده

 

مرا برای دلت دار می‌زنی لطفا؟

مگر جواب بگیرد دلِ زغال شده

 

ببخش زندگی‌ام را، بزرگواری کن

ببخش زندگی ِ این سگ ِ حلال شده

 

هنوز می‌شود از چشم‌هات زنده شوم؟

به راز میوه‌ی ممنوعه‌های ِ کال شده

 

***

 

تو افتخار بده ابر می‌شوم گاهی

مگر نه اینکه تو رنگین‌کمان نمی‌خواهی؟

 

مگر نه این‌که هنوز از تو می‌شود رد شد؟

شبیه ِ باتلاق‌های ِ نا زلال شده

 

***

 

هنوز نیّت ِ هر روز عصر ِمن هستی

میان ِمعنی ِاین قهوه‌های ِفال شده

 

تو ناخدای ِمنی؟ یا خدای ِمن؟ یا که...؟

من ِ فلک‌زده‌ی پیر ِدست‌مال شده

 

- به آرزوی ِنگاهت هنوز می‌میرم

و مرگ. آخر ِ این شرقی ِ شمال شده

 

علی امینی

 

 

* منبع: وبلاگ دفتر سیاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه