سهنقطههای تو گاهی هزار واژه و من؛ فاطمه شمس
بسمالله الرحمن الرحیم
سهنقطههای تو گاهی هزار واژه و من
هنوز در تب یک نقطه از لبت بیتاب
همیشه معنی صد اضطراب... من، بی تو
همیشه دیدن بیپردهی شما در خواب
چه عاشقانهی پوچی! تو خوب میدانی
میان این همه رویا فقط تویی کمیاب
و من چه خسته تو را چون سراب میجویم
چه فصل خالی و تلخی است سهم من زین خواب!
کجاست آنکه ز من آتشی بگیراند
بسازد از تن من قطعهقطعههای مذاب
و یا حضور تو را قصّه قصّه... فصل به فصل...
بخواند از تو غزلهای نابِ بیپایاب
خدا کند که غزلهای آخرم باشد
خدا کند که شوم در غمت خراب، خراب
چه روزگار غریبی است نازنین، آری
نه حرف مانده برایم... نه عشقهای مجاب
بیا... تمام کن این انتظار را در من
بدون شرح و سه نقطه ... پر از حکایت ناب
یکی نبود و یکی بود و او نبود... و من
هنوز در تب یک نقطه از لبت بیتاب...
فاطمه شمس
* منبع: وبلاگ دفتر سیاه