شاعران بزرگ پارسی‌گوی (۱۲): عنصری :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

شاعران بزرگ پارسی‌گوی (۱۲): عنصری شاعران بزرگ پارسی‌گوی (۱۲): عنصری

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۰۷ ب.ظ

شاعران بزرگ پارسی‌گوی (۱۲)

قرن چهارم و نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری

 

عنصری

 

استاد ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی سرآمد سخن‌وران پارسی در دربار محمود و مسعود غزنوی و استاد مطلق در مدح و غزل و قصیده از رودکی تا زمان خویش است.

از آغاز حیاتش اطلاع روشنی در دست نیست جز آن‌که می‌دانیم که از خاندانی متمکن برخاسته و در عین تنعم به شعر و ادب روی کرده و در این فن شاگردی ابوالفرج سگزی شاعر اواخر قرن چهارم و مداح سیمجوریان را اختیار نموده و علاوه بر شعر و ادب از علوم اوایل نیز بهره‌ای اندوخته بود.

زمان بلوغ عنصری در شعر مصادف بود با آغاز دوره‌ی قدرت و شهرت محمود غزنوی و حکومت برادرش نصر بن ناصرالدین سبکتکین در خراسان و به وسیله‌ی همین نصر بن ناصرالدین بود که عنصری به دربار سلطان محمود معرفی شد و در خدمت سلطان غزنه تقرب یافت و به سبب این قدمت و سابقه‌ی خدمت و نیز از آن‌جا که معرف او برادر سلطان بود بر شاعران دیگر تقدم حاصل کرد و در نزد سلطان تقرب یافت و در شمار ندمای او در آمد و از صلات وافر محمود، ثروت فراوانی به چنگ آورد چنان‌که به مال و نعمت بسیار در میان شاعران بعد از خود مشهور بود.

عنصری در قالب سفرهای جنگی محمود با او همراه بود و ممدوح اصلی او همین پادشاه است و پس از او در خدمت پسرش مسعود نیز همان تقرب و مقام را حفظ کرد و او را مدح گفت و علاوه بر این دو پادشاه نصر بن ناصرالدین سبکتکین را نیز در قصائد غرای خود ستود.

وفات او را در سال ۴۳۱ نوشته‌اند.

این شاعر استاد چنان‌که از اشعار او آشکار است مردی بلندهمت و بزرگ‌منش بود و با آن‌که قصائد خود را به مدح اختصاص داده در آن‌ها گاه به بیان مضامین اخلاقی نیز توجه نموده است. وقار و متانت استاد حتی در تغزل‌ها و غزل‌های او آشکار است.

دیوان عنصری را قریب سه هزار بیت نوشته‌اند و آن‌چه امروز از اشعار او در مآخذ مختلف و در نسخ دیوانش موجود است اندکی از دو هزار بیت تجاوز می‌کند و مشتمل است بر قصاید و چند غزل و رباعی و ابیات پراکنده‌ای از مثنوی‌هایش. وی غیر از دیوانش منظومه‌هایی نیز داشت به نام «شادبهر و عین الحیوة» و «وامق و عذرا» و «خنگ بت و سرخ بت». این مثنوی‌ها جز قسمتی از وامق و عذرا که به بحر متقارب ساخته شده است در دست نیست.

عنصری شاعری توانا و هنرمند بود. در بیان معانی دقیق و خیالات باریک مهارت داشت و کمتر بیت اوست که از مضمونی نو خالی باشد. از خصائص شعر او وجود فکر منطقی در آن است. منتها در این‌جا قیاسات منتجه مبتنی بر مقدمات موهمه و استدلالات استوار است است بر مبانی و اجزاء خیالی که شاعر با مهارت از آن‌ها برای بیان مقاصد شعری خود استفاده نموده است و همین استنتاج‌ها غالباً به ابیات عنصری و مخصوصاً مصراع‌های آخر او صورت مثل سائر داده است.

عنصری از جمله‌ی نخستین شاعرانی است که با استفاده از افکار و اصطلاحات علمی، از طریق آمیزش آن‌ها با تخیلات شاعرانه و گاهی بدون تصرفی در آن‌ها استفاده کرده است و به همین سبب و نیز به علت دقت خیال و باریکی اندیشه و سع او در ایراد مضامین نو و ابداعی فهم اشعارش تا حدی دشوار شده و از این راه در نسخ دیوان او غلط‌های بسیار راه یافته است.

از اشعار اوست:

 

در عشق تو کس پای ندارد جز من

بر شوره کسی تخم نکارد جز من

 

با دشمن و با دوست بدت می‌گویم

تا هیچکست دوست ندارد جز من

 

* منبع: تاریخ ادبیات ایران؛ ذبیح‌الله صفا؛ جلد اول؛ صفحه‌ی ۱۱۴

* عضویت در کانال ادبی تک‌مضراب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه