شرح زیارت جامعهی کبیره؛ بخش پنجم
در حمد و ثناى خداوند (2)
ستایش خداى راست که الهام بخش ستایش بندگان است؛ بندگان را بر معرفت ربوبیت خویش سرشت، راهنماى وجودش را خلقش، و نشانهی ازل خود را حدوث مخلوقات، و شباهت خلایق به همدیگر را نمایانگر بىبدیلبودن خود، و شاهد قدرت خود را آیات خویش قرار داد. صفات بر ذات وى ممتنع و رؤیتش به چشمان مستحیل و احاطهی بر وى به عقول محال است.
وجودش را نهایتى نیست و بقاى او را غایتى نمىباشد، مشاعر او را درک نمىنمایند و حجابها او را نمىپوشانند، حجاب بین او و خلقش خلق او هستند، زیرا آنچه را که ذوات مخلوقات دارند بر وى ممتنع است و آنچه را که بر مخلوقات ممتنع است، بر وى ممکن، تا آفریننده از آفریده تفاوت کند و محیط از محاط تمایز یابد و پرورشگر از پروریده.
وى واحدى است نه به وحدت عددى، و آفریدگارى است نه به واسطهی حرکت. بینندهاى نه به آلت، و شنوندهاى نه به ابزار جدا، و شاهدى نه با تماس است، باطنى نه در تحت پوشش، و آشکار جدایى، نه به دورى مسافت، ازلش جلوگیر جولان فکرها و دیمومت وى رادع عقول از استشراف است؛ از کنه وى بینندههاى نافذ باز مىگردند و از وجودش اوهام گردشگر در مىشکند.
معرفت وى ابتداى دیانت و کمال معرفت وى توحیدش و کمال توحیدش نفى صفات از اوست، زیرا هر صفتى شهادت مىدهد که غیر از موصوفات مىباشد و موصوف شهادت مىدهد که غیر صفت است و این هر دو شهادت بر دوگانگى است که ازلبودن وى، آن را نمىپذیرد، پس هر کس او را وصف کند او را محدود کرده و هر کس او را محدود کند، او را تحت شمار در آورده و هر کس او را تحت عدد درآورد، ازلیت وى را زائل کرده و هر کس از چگونگى وى بپرسد، او را تحت اوصافى قرار داده است و هر کس بپرسد او در چه چیز قرار دارد؟ او را مشمول و در ضمن چیزى قرار داد[ه] و هر کس از اینکه او بر چه چیز قرار دارد، جویا شود پس او را بر دوش چیزى قرار داد[ه] و هر کس از مکانش بپرسد او را از برخى جهات خالى کرده و هر کس از ماهیت وى بپرسد او را وصف کرده و هر کس از نهایت وى بپرسد او را داراى نهایت قرار داده است.
دانا به هنگامى که دانستهاى نبوده و آفریدگار به هنگامى که آفریدهاى موجود نبود، پرورندهاى به هنگامى که پروریدهاى نبود و اینگونه پروردگارمان موصوف مىشود و او بالاتر از آنچه است که وصف کنندهها وصف کنند.
شهادت به «لا اله الا الله» مىدهم، خدایى که یگانه است و شریکى ندارد، چنان که خود براى خود به یگانگى شهادت داد و فرشتگان و خردمندان مخلوقش شهادت دادند، خدایى جز خداى عزیز و حکیم نیست.
و گواهى مىدهم که محمد صلى الله علیه و آله و سلم، بندهی برگزیده و پیامبر مرضى خداست. او را براى هدایت و دین حق به پیامبرى فرستاد تا بر همهی ادیان غالب شود، گرچه دوگانهپرستان را خوش نیاید. و گواهى مىدهم که على امیرالمومنین و یازده فرزند معصوم وى یعنى حسن و حسین و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حجت منتظر، علیهمالسلام وصى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، حجتهاى الهى بر بندگان و جانشینان وى بر روى زمین و بندگان گرامى خدایند؛ از سخن او به در نمىروند و فرمان وى را به کار مىبرند و ایشان را دوست دارم و از دشمنان ایشان بیزار و به خواست خدا بر همین زندگى مىکنم و بر آن مىمیرم و برانگیخته مىگردم. و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم.
در دوستى اهل بیت
برادرانم! به نزد من خوشایندترین چیز بعد از توحید خدا و تصدیق پیامبرش، پیوند با آن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم است؛ چنان که خداى تعالى فرمود: «أفمن یعلم أنما أنزل الیک من ربک الحق کمن هو أعمى إنما یتذکر أولوا الألباب الذین یوفون بعهد الله و لا ینفضون المیثاق والذین یصلون ما أمر الله به أن یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب... أولئک لهم عقبى الدار جنات عدن یدخلونها و من صلح من آبائهم و أزواجهم و ذریاتهم و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار و الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فى الأرض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار»؛(3) پس آیا آن کس که مىداند آنچه بر تو نازل مىشود حق است، با آن کس که نابیناست، برابر است؟! تنها خردمندان آن را یاد آورند، آنان که پیمان خدا را وفا مىکنند و عهدشکنى نمىنمایند و آنان که آنچه را خدا فرمان به پیوند داده مىپیوندند و از او مىهراسند و از حساب بد مىترسند... ایشان را بهشت جایگاه است، بهشت عدن که ایشان در آن شوند، به همراه کسانى از پدران و زنان و فرزندان شایستهی ایشان؛ فرشتگان از درهاى مختلف بر ایشان وارد شوند (و گویند): سلامت و آسایش به پاداش آنچه خویشتندارى کردید، بر شما باد! چه خوش خانهاى عاقبت نصیب شما شده است. آنان که پیمان خدا را بعد از میثاق مىشکنند و آنچه را که خدا به پیوند فرمان داده قطع مىکنند و در زمین تباهى مىکنند بر ایشان لعنت و خانهی بد (جهنم) باد.
و خداى تعالى فرمود: «والذین آمنوا و عملوا الصالحات فى روضات الجنات لهم ما یشاؤون عند ربهم ذلک هو الفضل الکبیر ذلک الذى یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل لا أسئلکم علیه أجرا الا المودة فى القربى و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور»؛(4) آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، در باغهاى بهشتىاند، ایشان آنچه بخواهند به نزد پروردگارشان موجود است، این پاداشى فراوان است. همین را خداى تعالى به بندگان مومن و آنان که کارهاى شایسته کردهاند، بشارت مىدهد. بگو: من بر رسالت پاداشى جز دوستى اهل بیتم نمىخواهم و هر کسى خوبى کند، بر آن خوبى بیفزایم، خداوند بخشنده و پاداش دهنده است.
روشن است که پیوند و دوستى مترادف معرفت است، هر چه معرفتى فزونى یابد، آن دو مستحکمتر گردند، چنان که امام صادق علیهالسلام در نامهاش به ابىالخطاب فرمود: «و کیف یطاع من لایعرف و کیف یعرف من لایطاع»؛(5) چگونه فرمان کسى برده مىشود که شناخته شده نیست و چگونه شناخته مىشود کسى که فرمان برده نمىشود.