شرح زیارت جامعه‌ی کبیره؛ بخش چهارم :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

شرح زیارت جامعه‌ی کبیره؛ بخش چهارم

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۵۹ ب.ظ

شرح جامعه کبیرهمقامات وجود

در عرفان براى وجود مراتبى قائل شده‌اند:

1- حقیقت مطلقه و هویت غیبیه

به نظر عرفا این مرتبه از وجود اسم و رسمى ندارد و از آن نمى‌توان خبر داد و گاه از آن به عدم نیز تعبیر شده است، مراد از عدم که فوق وجود است به لحاظ این مرتبه است.

2- مرتبه احدیت:

در این مرتبه وحدت، غالب است به طورى که اغیار منتفى‌اند. معمولا مقام فناء به غلبه‌ی احدیت براى سالک روى مى‌دهد، لیکن سالک در این مرتبه نیز به لحاظ مراتب تفاوت دارند. و این سخن تفصیلى دارد که آیه‌ی شریفه به اجمال به آن اشاره مى‌کند که: «تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض».

3- مرتبه واحدیت:

در این مرتبه حقایق اسماء و صفات، تفصیل مى‌یابند؛ الله اسمى است که مستجمع جمیع اسماء و صفات است و دیگر اسماء در تحت او هستند، علوم تفصیلى به موجودات در مرتبه‌ی واحدیت از راه اعیان ثابت مى‌باشد. اعیان ثابته، پیکره و تفصیل اسماء الهى‌اند، این حقایق به وجود احدى موجودند.

4- مرتبه فیض منبسط:

 که وجود ماسوى و میان‌نشین عالم حق و خلق است. فیض منبسط و صادر نخستین، برزخیت داشته و از آن سو مى‌گیرد و به این سو مى‌دهد. حضرت خاتم صلى الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علیه‌السلام به این مرتبه رسیده‌اند، لذا به این مرتبه «حقیقت محمدیه» نیز گفته مى‌شود، این امر واحد الهى است و آیه‌ی شریفه «له الخلق و الأمر»، امر اشاره به آن است و نیز «انما أمره اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون» اشاره به این حقیقت است.

خداوند این وجود را ماده‌ی همه موجودات قرار داده و همه‌ی موجودات به این ماده نوشته مى‌شوند، به عبارت دیگر مرکب‌نوشتن موجودات این امر واحد الهى است، و دیگر موجودات نقوشى بر این پرده‌اند.

مرحوم درود آبادى از همین مطلب به سر آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم که در همه‌ی موجودات است تعبیر مى‌کند، و مراد از ولایت و سر ولایت که سارى در همه‌ی موجودات مى‌باشد همین مى‌باشد، و امام علیه‌السلام و کسى که واجد این مرتبه است مى‌تواند به همه‌ی موجودات علم داشته و در همه‌ی عالم تکوین تصرف کند. دیگر انبیاء علیهم السلام و اولیاء به اندازه‌اى که از این حقیقت دارا هستند، مى‌توانند به حقایق دار وجود علم پیدا کرده و در آن تصرف نمایند، این مرتبه مظهر الله است و انسان کامل همین مرتبه مى‌باشد.

5- مرتبه عالم عقل:

 که مرتبه‌ی تقدیس و تسبیح است و ملائکه مظهر جلال خدا بوده و منزهند، و انسان به لحاظ عالم عقل خود با این عالم مرتبط است.

6- مرتبه عالم مثال و ملکوت اعلى و اسفل

در این مرتبه صور حقایق و تمثلات حقایق در مراتب نزول و صعود قرار دارند. عالم خیال انسان کانالى از این مرتبه مى‌باشد.

7- مرتبه‌ی عالم ماده و کون و فساد

عالم اجساد انسانى در این نشأه قرار دارد و از آن نشأه مى‌گیرد، این مرتبه پایین‌ترین مرتبه‌ی دار وجود است.

هر مرتبه از عوالم فوق تفصیل عالم بالاتر از خویشند، هر بالایى متن و پایینى شرح آن است. لذا مرتبه‌ی عقل، واجد همه‌ی موجودات ملکوتى و ملکى است. همانطور که بیان کردیم صادر نخستین و حقیقت محمدیه نیز مشتمل بر همه‌ی مواطن و مراتب وجود است و ماده‌ی همه کلمات وجودیه مى‌باشد و مثقال ذره اى از آن بیرون نیست.

مرحوم درود آبادى درباره‌ی مراتب حقیقت نبوت مى‌فرماید:

این حقیقت داراى مراتبى است:

1- مرتبه تقرر و اضمحلال آن در عالم الهى و در آن عالم نمى‌توان به وجودى و یا عدمى‌بودن آن اشاره کرد، این مرتبه غیب مطلق و نهان و مستأثره است و مفاتیح آن در دست حضرت حق است... این مرتبه حتى در عالم ظهور صفات به نحو اجمال، یعنى علم و قدرت و حیا و سمع و بصر نیز نمى‌تواند مورد اشاره قرار گیرد.

2- عالم ظهور صفات على نحوالاجمال.

3- عالم صفات به اعتبار ثبوتش براى ذات بدون تعلق به تعلقات (نه ذات علیم و قدیر)... گفته مى‌شود.

4- عالم ثبوت صفات براى ذات به لحاظ این، تعلق به متعلقات دارد (و ذات عالم و قادر... مى‌باشد). این سه مرحله اخیر قابلیت اشاره وجودى و عدمى و یا اشاره الهى و یا خلقى ندارد.

5- عالم تنزل به مرتبه معلوم و این مرتبه قابل اشاره در عالم الهى و به اشاره الهى و قابل اشاره عدمى در عالم خلق است.

6- عالم وجود مطلق و این مرتبه قابل اشاره وجودى در عالم خلق است. وى به آن عالم وجود کلى در عالم خلق نهاده و آن را مرتبه ولایت کلیه اسم گذاشته است.

به نظر مى‌رسد که مراد از مرتبه اول احدیت باشد، و مراد از مرتبه دوم و سوم و چهارم مراتبى است که از آن به واحدیت نام برده مى‌شود. و مرتبه پنجم و ششم نیز مرتبه وجود منبسط باشد. و مرتبه هفتم مرتبه عقل است. و در برخى از کلمات وى، مرتبه پنجم و ششم را نیز به علم الهى برده. بنابراین باید آن را نیز از عوالم واحدیت شمرد. چنانکه مرتبه هفتم وجود منبسط است، و در کلمات وى اندکى اختلاف دیده مى‌شود، و نمى‌توان به طور جزم آنها را منطبق بر مراتب فوق کرد.

مرتبه قاب قوسین و مرتبه ولایت، ولایت کلیه و ذکر و صادر اول و مرتبه نبوت همه اسامى مرتبه ششم در کلام وى هستند. البته به لحاظ این که از خداوند تلقى مى‌کند به وى ولى و رسول گفته مى‌شود.

شایان ذکر است که مراتب وجود و عوالم گوناگون به اعتبارات گوناگون تقسیمات گوناگون شده‌اند، چنانکه در روایات نیز گاه به عالم دنیا و آخرت و گاه به چهارده هزار عالم و گاه به هیجده هزار عالم تقسیم شده است، لذا باید به جهت تقسیم نگریست.

مرحوم درود آبادى در این کتاب بسیارى از روایات اصول کافى را شرح مى‌کند، چه این که بیان مقامات ائمه اطهار علیهم‌السلام را خود ایشان باید بنمایند، و دیگران هر چه از مقامات ایشان گفتند تنها شمه‌اى از آن است.

در این کتاب روایات طینت و چگونگى ارتباط طینت شیعیان با آنها و ارتباط تکوینى وجودى بین آنها تحلیل شده است.

ارتباط عوالم طولى با عوالم عرضى و چگونگى تشخص تقابلى و محیطى و محاطى ائمه اطهار علیهم السلام با خلق روشن شده است، و این که به چه اعتبار مردم و ائمه علیهم‌السلام در عرض هم و به چه اعتبار ایشان مبداء و منتهاى دیگرانند، و نیز ارتباط پروردگار با مردم چگونه است.

مراتب علم ائمه علیهم‌السلام و خصوصیات آن نیز روشن شده و مراتب مشیت و اراده و قدر و قضاء و اذن و کتاب و اجل معلوم گردیده است.

ما در مقدمه به همین مقدار اکتفا مى‌کنیم و امیدواریم که خداى تعالى مفاتیح آن را در اختیار محبوبانش قرار دهد و آن را آبشخورى شیرین براى جویندگان معرفت و اهل ارادت نماید.

لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم

والسلام علیکم

اول محرم الحرام 1425

و انا العبد محمد حسین نائیجى

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه