شرح مناجات شعبانیه - قسمت بیستم :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

شرح مناجات شعبانیه - قسمت بیستم

دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۳۹ ق.ظ
  اِلهی لَم یَکُن لی حَولٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصیَتِکَ اِلّا فی وَقتٍ اَیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنتُ فَشَکَرْتُکَ بِاِدْخالی فی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهیرِ قَلْبی مِنْ اِوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ. معبود من قدرتی در ترک معصیت ندارم، مگر آنکه با استقرار محبتت در دلم، از معصیت تو اجتناب نمایم، که در این صورت، آن‌گونه که اراده کردی خواهم بود. پس شکرگزاریت کردم از آن رو که مرا در حریم کرمت پذیراشدی و قلبم را از پلیدی‌های غفلت از خویش تطهیر فرمودی. نکاتی از این فراز 1. عنایت حق در اجتناب از گناهان؛ 2. محبت به حق‌تعالی مهم‌ترین عامل دوری از معاصی؛ 3. شکرگزاری از توجه خداوند؛ 4. خطر غفلت. «اِلهی لَمْ یَکُنْ لی حَوْلٌ ...». اهمیت توفیقات الهی موضوع «توفیق الهی» از موضوعات مهم و قابل توجه مباحث اسلامی و عرفانی می‌باشد و در ادبیات اسلامی نیز، به آن توجه بسیاری شده است. سعدی گوید: جهان‌آفرین گر نه یاری کند کجا بنده پرهیزکاری کند حافظ نیز می‌گوید: به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود خیال باشد کاین راه بی‌حواله برآید همچنین از آیات و اخبار برمی‌آید تا توفیق و عنایت الهی دست بنده‌ای را نگیرد، او در سیر و سلوک خویش ره به جایی نخواهد برد. شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد حافظ همان طور که قبلاً اشاره شده قرآن کریم، موهبت تزکیه‌ی نفس و آراستگی به فضیلت تقوی را مشروط به عنایت و توفیق الهی دانسته و چنین می‌فرماید: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. (نور: 21) و اگر فضل و عنایت الهی نصیب‌تان نمی‌شد، احدی از شما به موهبت تزکیه‌ی نفس دست نمی‌یافت، و لکن این خداست که هر که را خواهد توفیق تهذیب نفس داده و مهذبش می‌سازد، و خداوند، شنوا و داناست. یک عنایت به ز صد گون اجتهاد جهد را خوف است از صد گون فِساد ذره‌ای سایه عنایت بهتر است از هزاران کوشش طاعت‌پرست جهدِ بی‌توفیق جان کندن بُوَد ز ارزنی کم، گر چه صد خرمن بُوَد مولانا امام علی علیه‌السلام پیرامون اهمیت توفیق در دعای شریف صباح می‌فرماید: اِلهی اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِی الرَّحْمَةُ عَنْکَ بِحُسْنِ التَّوفیقِ فَمَنِ السّالِکُ بی اِلَیْکَ فیواضِحِ الطَّریقِ. پروردگارا! اگر لطف و رحمتت در اول مرا به حسن توفیق رهنمون نمی‌گشت، چه کسی مرا در راه روشن به سوی تو هدایت می‌کرد. نه خود می‌رود هر که جویان اوست به نفعش کشان می‌برد لطف دوست سعدی «اَلاّ فی وَقْتٍ اَیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِک». توفیق الهی در قالب محبت دلی دارم خریدار محبت کزو گرم است بازار محبت لباسی بافتم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت در این فراز از مناجات، یقظه و بیداری حاصل از محبت الهی در حق بنده خاستگاه توفیق ربوبی در انصراف و اجتناب بنده از نافرمانی حق تعالی، معرفی شده است. توضیح آنکه در این عبارت، به بهترین نوعِ «توفیق»، که محبت بنده به خدایش باشد، اشاره شده است. به عبارت دیگر، عالی‌ترین مصداق توفیق الهی در حق بنده آن است که پرتوی از محبت خویش را در قلب انسان می‌افکند و جانش را از مهر و دوستی نسبت به خویش، شعله‌ور سازد، در نتیجه این«محبت»، بنده از هر آنچه مورد کراهت محبوبش می‌باشد اجتناب نموده و سبب می‌شود که خود را آن‌گونه می‌سازد که معشوقش می‌پسندد. در بیان «محبت الهی» و اینکه اگر محبت بر قلب انسانی سایه افکند، چه برکاتی نصیب او خواهد گردید، مناسب است از روایاتی در این زمینه کمک گیریم: امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: حُبُّ اللّه ِ اِذا اَضاءَ عَلی سَرِّ عَبْدٍ اَخْلاهُ عَنْ کُلِّ شاغِلٍ وَ کُلُّ ذِکْرٍ سِوَی اللّه ِ ظُلْمَةٌ وَ الْمُحِبُّ اَخْلَصُ النّاسِ سِرّاً للّه ِ تَعالی وَ اَصْدَقُهُم قَولاً وَ اَوْفاهُم عَهْداً.(106) هرگاه نور محبت خدا بر درون بنده‌ای بتابد، او را از هر مشغله‌ی دیگری، فارغ می‌گرداند؛ هر یادی جز خدا، تاریکی است؛ آنکه خدا را دوست می‌دارد، به برکت این حب و دوستی، خالص‌ترین مردم و راست‌گوترین آن‌هاست و در عهد و پیمان از همه وفادارتر است. و نیز فرمود: فَما اَوحَی اللّه ُ تَعالی اِلی داودَ علیه‌السلام : یا داودَ: مَنْ اَحَبَّ حَبیباً صَدَقَ قَولَهُ وَ مَن رَضِیَ بِحَبیبٍ رَضِیَ بِفِعلِهِ، وَ مَن وَثِقَ بِحَبیبٍ اِعْتَمَدَ عَلَیهِ وَ مَنِ اشْتاقَ اِلی حَبیبٍ جَدَّ فِی السَّیرِ اِلَیْهِ.(107) خدای تعالی به داود علیه‌السلام وحی فرمود: ای داود! هر کس محبوبی را دوست بدارد، نتیجه‌اش آن است که سخنش را می‌پذیرد و تصدیق می‌کند، و هر که از محبوبی خوشش آید، حاصلش آن است که از کارهای او راضی خواهد بود، و هر که به محبوبی اعتماد کند، ثمره‌اش آن است که به او تکیه خواهد کرد، و هر که شیفته‌ی محبوبی باشد، برای ملاقات و دیدار با او سعی و تلاش می‌نماید. حکایت عیسی علیه‌السلام به قومی بگذشت زار و ضعیف، گفت: شما را چه رسید؟ گفتند: از بیم حق‌تعالی، بگداختیم. گفت: حق است بر خدای تعالی که شما را ایمن کند از عذاب. به قومی دیگر بگذشت، از ایشان زارتر و نزارتر و ضعیف‌تر. گفت: شما را چه رسیده است؟ گفتند: آرزوی بهشت، ما را بگداخت، گفت: حق است بر خدای‌تعالی که شما را به آرزوی خویش در رساند. به قومی دیگر بگذشت از این هر دو ضعیف تر و نزارتر و روی ایشان، چون نور می‌تافت. گفت: شما را چه رسیده است؟ گفتند: دوستی خدا ما را بگداخت. با ایشان بنشست و گفت: شما مقربانید و مرا به مجالست شما امر فرموده‌اند.(108) چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم حافظ نبی اکرم صلی الله علیه و آله در فرازی دل‌نشین فرمودند: اَلّهُمَّ ارْزُقْنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ اَحَبَّک وَ حُبَّ مَنْ یُقَرِّبُنی اِلی حُبِّکَ وَ اجْعَلْ حُبَّکَ اَحَبَّ اِلَیَّ مِنَ الْماءِ الْبارِدِ.(109) بار خدایا! مرا دوستی خویش روزی کن و دوستی دوستان خویش و دوستی آن را که مرا به دوستی تو نزدیک گرداند، و دوستی خود را بر من دوست‌تر گردان از آب سرد بر تشنه. مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دوست بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش اگر مراد تو قتلست وارهان ای دوست سعدی نکته‌ی دیگر درباره‌ی این موضوع، آنکه، اگر شجره‌ی محبت الهی در سرزمین دلی، بروید، نه تنها از میوه‌های آویزان بر شاخه‌های آن، گام برداشتن به سوی رضایت محبوب و دوری از ناپسند است، بلکه ثمرات بسیار ارزشمند دیگر از این شجره‌ی محبت حاصل می‌شود که عبارتند از: اینکه تنها به انگیزه‌ی محبت الهی –و نه به انگیزه‌ی شوق به بهشت و یا خوف از دوزخ- محبوبش را می‌پرستد و عبادت می‌کند؛ چنین عبادتی، ارزشمندترین وگرانقدرترین، نوع عبادت می‌باشد که آن را عبادت آزادگان نامیده‌اند. چنانچه از امام صادق علیه‌السلام در این رابطه چنین نقل شده است که: اِنَّ الْعُبّادَ ثَلاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُو اللّه َ عَزَّوَجَلّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ وَ قَومٌ عَبَدُو اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی طَلَبَ الثَّوابِ، فَتِلْکَ عِبادَةُ الاُجْرآءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُو اللّه عَزَّوَجَلّ حُبّاًلَهُ فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَحْرارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبادَة.(110) عبادت‌کنندگان بر سه دسته‌اند: گروهی خدای عزوجل را از ترس عبادت می‌کنند و این عبادت بردگانست؛ مردمی که خدای تعالی را به طمع ثواب عبادت می‌کنند که این عبادت مزدوران است؛ دسته‌ای نیز خدای عزوجل را به خاطر حب به او و دوستی به حضرتش عبادت می‌نمایند و این، عبادت آزادگان، و برترین و بهترین عبادت می‌باشد. خواجه عبداللّه انصاری می‌گوید: «من چه دانستم که مزدور اوست که بهشت باقی او را حظ است. و عارف اوست که در آرزوی یک لحظه ست. من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است و عارف در بحر عیان، غرقه نور است».(111) نکته‌ی آخر اینکه، بنده‌ای که از کوثر زلال محبت نوشیده است، به یمن این محبت به محبوب که در واقع، بعد از عنایت و محبت محبوب وی نسبت به اوحاصل شده است، نزد دیگران نیز عزیز شده و مهر و دوستی او در دل دیگران نیز مستقر خواهد گشت. نبی اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: اِذا اَحَبَّ اللّه ُ عَبْداً مِنْ اُمَّتی قَذَفَ فی قُلوبِ اَصْفِیائِهِ وَ اَرواحِ مَلائِکَتِهِ وَ سُکّانِ عَرْشِهِ مَحَبَّتَهُ لِیُحِبُّوهُ، فَذلِکَ الْمُحِبُّ حَقّاً طُوبی لَهُ ثُمَّ طُوبی لَهُ وَ لَهُ عِنْدَ اللّه ِشَفاعَةٌ یَوْمَ الْقِیامَة.(112) وقتی که خداوند بنده‌ای از امت مرا دوست بدارد، محبت او را در قلب مردمان برگزیده نزد خداوند و ارواح ملایکه و ساکنان عرش می‌اندازد، تا همه‌ی آن‌ها او را دوست بدارند این است عظمت آنکه محبت خداوند در قلبش قرار گرفته است. گوارا و مبارک باد بر او و او در روز قیامت نزد پروردگارش، صاحب مقام شفاعت خواهد بود.  
  • ناصر دوستعلی

مناجات شعبانیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه