شهید عجم ملکی (شهید دفاع مقدس)
شهید عجم ملکی، سال ۱۳۴۰ شمسی در منطقهی چملوان از توابع مهران چشم به جهان هستی گشود. او تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و برای ادامهی تحصیل به شهر مهران آمد که در همان ایام در راهپیماییها و تظاهرات انقلابی شرکت کرد و در عرصهی مبارزات مردمی، فعالانه حضور یافت.
شهید ملکی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به همراه خانوادهاش به ایلام مهاجرت کرد و بعد از ادامهی تحصیل در ایلام، سال ۱۳۶۲ شمسی به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد [و] پس از مراحل آموزشی به عنوان مسئول گروهان معرفی شد و پس از آن به عنوان معاون گروهان ۵۰۱ انتخاب شد و در شکلگیری این گردان زحمات زیادی را متحمل شد.
در عملیات والفجر ۵، شهید بزرگوار و چند تن از رزمندگان جهت جایگزینکردن نیروها به منطقهی عملیات اعزام شدند؛ آنها به شکلی اتفاقی نیروهای عراقی را در حال فرار دیدند که به تعقیب آنها پرداخته و پس از تصرف یکی از ارتفاعات مهم آن منطقه، شهید عجم ملکی بر اثر اصابت تیر مستقیم در سن بیست و دو سالگی در تاریخ بیست و هشتم بهمنماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی، عاشقانه عروج کرد و عاشورائی گشت.(راسخون)
وصیتنامهی شهید:
به نام خدا و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و همهی شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی.
قسم به خون شهدای این سرزمین، چیزی که ما را به این سرزمین میآورد مسئولیت و تعهد است. چون در مقابل خون پاک شهدا باید جوابگو باشیم و جز برای رضای خدا و جهاد در راه او هدفی نداریم.
...بدانید که ما به خاطر انتقامگیری و کشورگشایی جنگ نمیکنیم و ما فقط برای رضای خدا به جبهه رفتیم... شهادت فرزند برای پدر و مادر همانند آن دارو است که آنها را نزد رسول الله(ص) و فرزندان آن بزرگوار رو سفید میکند. بدانید که از خون جوانان است که اسلام رشد میکند و درخت آن به ثمر میرسد.
...ناراحت نباشید و روی قبر من ننویسید جوان ناکام؛ چون من به کام خود رسیدهام. از عمه و عموهایم میخواهم اگر برای من ناراحت شدید آن زمان را به یاد بیاورید که در صحرای کربلا امام حسین(ع) بر بالای سر قاسم(ع) قرار گرفت. پس برای امام حسین و فرزندانش گریه کنید. از همهی شما میخواهم که هیچ وقت امام را تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. من الله التوفیق. عجم ملکی(به نقل از سایت ساجد)
خاطرهای از شهید:
شهید عجم ملکی قائممقامی گردان ۵۰۱ مقداد را بر عهده داشت و این گردان به کمک گردان ۵۰۴ ابوذر آمده بود. ما با هم آمده بودیم تا پایگاهی را که رو به روی تپهی ۲۳۰ بود و دست نیروهای عراقی بود تصرف کنیم. شهید عجم ملکی هم با ما بودند. ایشان گفتند: بچهها مواظب باشید که تکتیراندازها به پیشانی شما نزنند. سپس شروع به پر کردن خشاب تفنگش کرد و بعد تیراندازی کرد. تیری به او اصابت کرد و به زمین افتاد. دیدم در آن دم آخر با خود زمزمه میکند، گوشم را جلو بردم و از او شنیدم که میگفت: «یا حسین مظلوم» و به سوی معبود خود شتافت؛ این زمزمهی یا حسین شهید در روحیهی من تاثیر گذاشت. با خود گفتم که این چه کسی است که با ذکر نام یا حسین شهادتین را گفت.(به نقل از همرزم شهید/سایت ساجد)
شهادت: ۱۳۶۲/۱۱/۲۸؛ ارتفاعات چنگوله
مزار شهید: بخش صالحآباد؛ در جوار بارگاه امامزاده علی صالح (ع)، مزار شهدا
* منبع: نرمافزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)