عید سعید مبعث مبارک :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

عید سعید مبعث مبارک

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۸۵، ۰۶:۰۱ ق.ظ
عرشیان به فرش آمدند و عالمیان به سجود ،زمینیان فخر فروختند بر آسمانیان به یمن این مبعوث.عید مبعث مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــارک.                                  *******از صدای مبهم و نامفهوم پچ پچاشون از خواب میپرم.چشمامو باز میکنم و گوشامو تیز.سنگینی خواب اجازه نمیده واضح بشنوم.فقط فهمیدم حرف از یک سفره.یک سفر قریب الاتفاق.برای اوائل شهریور اگه خدا بخواد ما عازمیم شمام میاید؟مممممم.....نه.نه؟وا!چرا؟خیلی دل میخواد آدم واسه رفتن به پابوس امام رضا اما و اگر بیاره و بگه نه.!سکوت میکنم و دلائل نه گفتنم رو مرور.همیشه دلم میخواسته با یه روح تشنه و یه دل شکسته برم به دیدارش.از همون دلای شکسته ای که بند زدن و ترمیمش کار هیچ احدی نیست جز خود مهربون و کریمش.یه لحظه یاد سفری میفتم که توی روزای اول سال قسمتم شد:یه پیشنهاد.......چند لحظه درنگ........نه!.........چند ساعت بعد.......شرمندگی و خجالت از جواب سنگین ومنفی خودم........یه دل شکسته........اشک های بی بهانه...........منتظر همینا بودم.....پس چرا معطلی؟بجنب دیگه.و بازهم لطف و کرم و محبت رو به تمامیت رسوند.با یه روح سبک و آروم و یک قلب سرشار از یاد و محبتش برگشتم.و حالا اگر بازهم خدا بخواد و عمری باشه  فردانائب الزیاره همه دوستان هستم.و اینبار هم با کلی حرف ،حرفهای نگفتنی.کلی امید،امید به لطف و کرمش و آرزو،آرزوی بیداری همیشگی ازیک خواب بیست و چند ساله عمیق.نتونستم خبر نداده برم.گفتم شاید شما هم بخواید توی این سفر من رو همراهی کنید.هر کی طالبه یا علی!
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه