فرمان شگفت
يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ
ابو عبدالله محمد بن خفیف شیرازى را دو مرید بود که هر دو «احمد» نام داشتند. یکى را احمد بزرگتر مىگفتند و دیگرى را احمد کوچکتر. شیخ به احمد کوچکتر، توجه و عنایت بیشترى داشت. یاران، از این عنایت خبر داشتند و بر آن رشک مىبردند. نزد شیخ آمده، گفتند: احمد بزرگتر، بسى ریاضت کشیده و منازل سلوک را پیموده است، چرا او را دوستتر نمىدارى؟ شیخ گفت: آن دو را بیازمایم که مقامشان بر همگان آشکار شود.
روزى احمد بزرگتر را گفت: «یا احمد! این شتر را برگیر و بر بام خانه ما ببر.»
احمد بزرگتر گفت: یا شیخ! شتر بر بام چگونه توان برد؟ شیخ گفت: از آن در گذر، که راست گفتى.
پس از آن احمد کوچکتر [را] گفت: این شتر بر بام بر. احمد کوچکتر، در همان دم کمر بست و آستین بالا زد و به زیر شتر رفت که او را بالا برد و به بام آرد. هر چه نیرو به کار گرفت و سعى کرد، نتوانست. شیخ به او فرمان داد که رها کند، و گفت: آنچه مىخواستم، ظاهر شد. اصحاب گفتند: آنچه بر شیخ آشکار شد، بر ما هنوز پنهان است.
شیخ گفت: از آن دو، یکى به توان خود نگریست نه به فرمان ما. دیگرى به فرمان ما اندیشید، نه به توان خود. باید که به وظیفه اندیشید و بر آن قیام کرد، نه به زحمت و رنج آن. خداى نیز از بندگان خواهد که به تکلیف خود قیام کنند و چون به تکلیف و احکام، روى آورند و به کار بندند، او را فرمان بردهاند و سزاوار صواباند؛ اگر چه از عهده برنیایند. و البته خداوند به «ناممکنی» فرمان ندهد.(2)
پ.ن:
1- ابو عبدالله محمد بن خفیف شیرازى، معروف به شیخ کبیر، از عارفان بزرگ قرن چهارم هجرى است. وى عمرى دراز یافت. سخنان و روایات منسوب به او در آثار صوفیان اهمیت بسیار دارد. همیشه در سیر و سفر بود و پدرش مدتى بر «فارس» حکومت مىکرد. در سال 371 هجرى قمرى درگذشت و اکنون مزار او در یکى از میدانهاى شیراز است.
2- برگزیدهی تذکرة الاولیاء، استعلامى، ص 45.