کیمیا

قرار بود امروز بعد از حدود 9دوری از محیط کار برای تهیه یک گزارش به بازار تهران برم. سختیش فقط بیدار شدن  از خواب بود و گرنه کار برای من فقط تفریحیه، اونم کار من که پر از هیجانه.... سبزه میدون منتظر همکارم بودم تا به بازار پارچه فروشها بریمو گزارشی در مورد پارچه های خارجی و چادر ملی بگیریم.... قرار بود از چند پارچه فروش که اتیکت داشتن چادر ملی هم به جلوی مغازشون خورده بود بپرسیم که این چه چادر ملییه که پارچش یا کره ای یا ژاپنی ...چرا ما تو کشورمون پارچه چادر مشکی تولید نمی کنیم... خلاصه تو گیروداد مرور سئوالهام بودم که ناگهان گوشیم زنگ خورد، سردبیرم بود، صداش مثل روزایی بود که از پخش اخبار زنگ میزننو گزارش فوری میخواد.همونم شد، نمی دونم دیشب خبری که در مورد سمی بودن برنجهای خارجی اعلام شد شنیدید یا نه... دستور رسیده بود که گروه خبری بره بازار برنج و در این مورد از مردم و فروشندگان سئوال کنه، ما هم دست به نقد بودیم دیگه، در نتیجه سوژه گزارش عوض شدو منو همکاران عازم خیابان صاحب جمع واقع در چهارراه مولوی شدیم.... حدود ساعت 12 بود چون وقتی رسیدیم چهارراه مولوی داشت اذون میگفت. با توجه به تجربه های قبلی که تو کار خبر داشتم با همکار تصویربردارم تصمیم گرفتم که دوربین روشن به سراغ فروشنده ها بریم... خدا رو شکر هیچ کس در نرفت و تونستیم حدود 10 تا مصاحبه بگیریم... مطلبی که خیلی مهم بود وفروشندگان به ان اشاره می کردن این بود که این خبر را دولت برای فروش برنجهای داخلی سوژه کرده چون مرغوبیت برنجهای خارجی مانع از فروش برنجهای داخلی میشه، تازه اکثر فروشندگان که خودشون بنگاه برنج داشتن برنج خارجی استفاده میکردن... برخی هم میگفتن اگر این برنجها سمین چرا بعد از این همه سال که این تبلیغات تلویزیونی هم شده مطرح کردن...البته بطور خاص به تبلیغ برنج... که اونجا استاد برنجها میگه ماشالله چه قدی کشیدی هم اشاره شد. خلاصه ما که برنج نمی خوریم که به فکر سمی بودنشو عوارض قلبی و استخونیش باشیم ولی خوبه با سازمان استاندارد هماهنگ کنیم هر هفته یکی از مواد غذایی یا هر چیز دیگه ای که می تونه بهش گیر بده رو غیر استاندارد اعلام کنه تا همکارای ما هم بیکار نباشن ...اینم بگم پخش گزارش به دلیل پاره از مشکلات فنی باکس تدوین افتاد برای فردا شب........