مفاتیح‌الجنان؛ دعای صباح :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

مفاتیح‌الجنان؛ دعای صباح مفاتیح‌الجنان؛ دعای صباح

جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است

اللَّهُمَّ یَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ وَ سَرَّحَ قِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ بِغَیَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ وَ أَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوَّارِ فِی مَقَادِیرِ تَبَرُّجِهِ وَ شَعْشَعَ ضِیَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ یَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاءَمَةِ کَیْفِیَّاتِهِ یَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَرَاتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظَاتِ الْعُیُونِ وَ عَلِمَ بِمَا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ یَا مَنْ أَرْقَدَنِی فِی مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ وَ أَیْقَظَنِی إِلَى مَا مَنَحَنِی بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ وَ کَفَّ أَکُفَّ السُّوءِ عَنِّی بِیَدِهِ وَ سُلْطَانِهِ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى الدَّلِیلِ إِلَیْکَ فِی اللَّیْلِ الْأَلْیَلِ،

خدایا، اى آن که زبان صبح را به گویایى تابش و روشنایى اش برآورد، شب تار را با تیرگی هاى شدید به هم پیچیده اش به اطراف جهان فرستاد، و ساختمان سپهر گردون را در اندازه هاى زیبایش محکم نمود، و پرتو خورشید را به روشنایی شعله ورش در همه جا برافروزد، اى آن که بر ذاتش دلى است و از شباهت و هم گونگى با آفریده گانش منزّه است و شأنش از سازگاری با کیفیّات مخلوقاتش برتر است، اى آن که به باورهاى گذرا بر دل نزدیک و از چشم انداز دیدگان سر دور است، و آنچه را هستى پیش از آنکه پدید آید مى داند، اى آن که در گاهواره أمن و امانش خوابانید مرا و به جانب آنچه از نعمت ها و احسانش که بی دریغ به من بخشید بیدارم کرد و دست هاى حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت. خدایا، درود فرست به آن راهنماى به سویت در شب تیره و تار جاهلیت

وَ الْمَاسِکِ مِنْ أَسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ وَ النَّاصِعِ الْحَسَبِ فِی ذِرْوَةِ الْکَاهِلِ الْأَعْبَلِ وَ الثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَى زَحَالِیفِهَا فِی الزَّمَنِ الْأَوَّلِ وَ عَلَى آلِهِ الْأَخْیَارِ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَبْرَارِ وَ افْتَحِ اللَّهُمَّ لَنَا مَصَارِیعَ الصَّبَاحِ بِمَفَاتِیحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلاحِ وَ أَلْبِسْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدَایَةِ وَ الصَّلاحِ وَ اغْرِسِ اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فِی شِرْبِ جَنَانِی یَنَابِیعَ الْخُشُوعِ وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَیْبَتِکَ مِنْ آمَاقِی زَفَرَاتِ الدُّمُوعِ وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّی بِأَزمَّةِ الْقُنُوعِ.

و آن چنگ زننده از میان ریسمان هایت به بلندترین رشته شرف و آن دارنده حسب پاک و ناب که برگرده استوارترین روشن شرافت قرار دارد، و آن ثابت قدم در لغزشگاه هاى دوران پیش از بعثت، و نیز بر خاندان او که بهترین انتخاب شدگان و برگزیدگان و نیکانند. خدیا! درهاى روز را با کلیدهاى رحمت و رستگارى به روى ما بگشا، و بر من از بهترین لباس هاى هدایت و صلاح بپوشان، به عظمتت در آبشخور قلبم چشمه هاى فروتنى را بجوشان، و در برابر هیبتت از گوشه های دیگانم رودهاى اشک سوزان جارى ساز، و مرا از بى پروایى و نادانى به مهارهاى قناعت و خوارى ادب فرما.

إِلَهِی إِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِی الرَّحْمَةُ مِنْکَ بِحُسْنِ التَّوْفِیقِ فَمَنِ السَّالِکُ بِی إِلَیْکَ فِی وَاضِحِ الطَّرِیقِ وَ إِنْ أَسْلَمَتْنِی أَنَاتُکَ لِقَائِدِ الْأَمَلِ وَ الْمُنَى فَمَنِ الْمُقِیلُ عَثَرَاتِی مِنْ کَبَوَاتِ الْهَوَى وَ إِنْ خَذَلَنِی نَصْرُکَ عِنْدَ مُحَارَبَةِ النَّفْسِ وَ الشَّیْطَانِ فَقَدْ وَکَلَنِی خِذْلانُکَ إِلَى حَیْثُ النَّصَبُ وَ الْحِرْمَانُ.

خدایا اگر رحمت تو با توفیق نیکو از ابتدا شامل حال من نبود چه کسى رهنماى من به سویت در این راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسلیم آمال و آرزوهاى باطل کند آنگاه چه کسى لغزش هایم را از فروافتادن در هواى نفس جبران میکند؟ و اگر به هنگام جنگ با نفس و شیطان یاریت مرا واگذارد این یارین نکردنت مرا در آغوش رنج و محرومیت اندازد.

إِلَهِی أَ تَرَانِی مَا أَتَیْتُکَ إِلا مِنْ حیثُ الْآمَالُ أَمْ عَلِقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِکَ إِلّا حِینَ بَاعَدَتْنِی ذُنُوبِی عَنْ دَارِ [صِرْبَةِ] الْوِصَالِ فَبِئْسَ الْمَطِیَّةُ الَّتِی امْتَطَتْ نَفْسِی مِنْ هَوَاهَا فَوَاها لَهَا لِمَا سَوَّلَتْ لَهَا ظُنُونُهَا وَ مُنَاهَا وَ تَبّاً لَهَا لِجُرْأَتِهَا عَلَى سَیِّدِهَا وَ مَوْلاهَا إِلَهِی قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجَائِی وَ هَرَبْتُ إِلَیْکَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ أَهْوَائِی وَ عَلَّقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِکَ أَنَامِلَ وَلائِی فَاصْفَحِ اللَّهُمَّ عَمَّا کُنْتُ [کَانَ ] أَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلِی وَ خَطَائِی وَ أَقِلْنِی مِنْ صَرْعَةِ رِدَائِی فَإِنَّکَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی ،

خداى من، میبینى که به پیشگاهت نیامدم مگر از جهتى که نسبت به رحمتت اروزها داشتم، یا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه که گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت، پس چه بد مرکبى است مرکب خواسته های باطل که نفسم بر آن سوار شده، واى بر این نفس که گمان هاى بى مورد و آرزوهاى نابجایش با همه زشتى در برابرش زیبا جلوه کرده! و مرگ بر او که سرور و مولایش جزات نموده! خدایا با دست امید در رحمتت را کوبیدم و از کثرت هوسرانى ام به پاهندگى به سویت گریختم و به کناره هاى رشته استوارت انگشتان محبّتم را آویختم. بار خدایا از آنچه در گذشته مرتکب شدم، از لغزش و خطایم چشم پوشى کن و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهایم ساز که به یقین تویى سرور و مولا، و پشتیبان و امید من،

وَ أَنْتَ غَایَةُ مَطْلُوبِی وَ مُنَایَ فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ إِلَهِی کَیْفَ تَطْرُدُ مِسْکِیناً الْتَجَأَ إِلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ هَارِباً أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ إِلَى جَنَابِکَ سَاعِیاً [صَاقِبا] أَمْ کَیْفَ تَرُدُّ ظَمْآنَ وَرَدَ إِلَى حِیَاضِکَ شَارِباً کَلّا وَ حِیَاضُکَ مُتْرَعَةٌ فِی ضَنْکِ الْمُحُولِ وَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ وَ أَنْتَ غَایَةُ الْمَسْئُولِ [السُّؤْلِ ] وَ نِهَایَةُ الْمَأْمُولِ إِلَهِی هَذِهِ أَزِمَّةُ نَفْسِی عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مَشِیَّتِکَ وَ هَذِهِ أَعْبَاءُ ذُنُوبِی دَرَأْتُهَا بِعَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ،

و تویى منتهاى خواسته و آرزوى من، در دنیا و آخرت، خداى من چسان درمانده اى را که در حال گریز از گناهان خویش به تو پناه جسته از خود مى رانى؟ یا چگونه رهجویى را که شتابان قصد آستانت نموده ناامید مى کنى؟ یا چگونه تشنه اى را باز مى گردانى که وارد حوض هایت شده؟ ، البته که چنین نخواهى کرد زیرا حوضهاى رحمتت در سخت ترین خشک سالی ها لبریز و درگاه لطفت همواره براى درخواست و وارد شدن باز است، تویى منتهاى خواسته و نهایت آرزو. خداى من این مهار نفس من است که به پایبند مشیّت بستم، و این بارهاى سنگین گناهان من است که به پیشگاه عفو و رحمتت انداختم،

وَ هَذِهِ أَهْوَائِیَ الْمُضِلَّةُ وَکَلْتُهَا إِلَى جَنَابِ لُطْفِکَ وَ رَأْفَتِکَ فَاجْعَلِ اللَّهُمَّ صَبَاحِی هَذَا نَازِلاً عَلَیَّ بِضِیَاءِ الْهُدَى وَ بِالسَّلامَةِ [السَّلامَةِ] فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ مَسَائِی جُنَّةً مِنْ کَیْدِ الْعِدَى [الْأَعْدَاءِ] وَ وِقَایَةً مِنْ مُرْدِیَاتِ الْهَوَى إِنَّکَ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ مَنْ ذَا یَعْرِفُ قَدْرَکَ فَلا یَخَافُکَ،

و این هوس هاى گمراه کننده من است که به درگاه لطف و مهرت واگذاشتم. بار خدایا! این صبح مرا انگونه آغاز کن که با پرتو هدایت و با سلامت دین و دنیا همراه باشد و شبم را سپرى ساز از نیرنگ دشمنان و نگاهبانى گردان از هلاکت هاى هواى نفس، که به یقین تو به هر چه بخواهى توانایى، فرمانروایى را به هر که بخواهى عنایت میکنى، و از هر که بخواهى باز مى ستانى، و هرکه بخواهى عزت مى بخشى، و هرکه اراده کنى به ذلت مى نشانى، خوبى بدست توست، همانا بر همه چیز توانایى، شب را در روز درمى آورى، و روز را در شب، زنده را از مرده بیرون مى آورى، و مرده را از زنده، زنده، و هر که را بخواهى بى حساب روزى مى دهى.
معبودى جز تو نیست. بار خدایا! تنها تو را منزّه می دارم و سپاس و ستایش می گویم، کیست که قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟

وَ مَنْ ذَا یَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلا یَهَابُکَ أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِکَ الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ بِلُطْفِکَ الْفَلَقَ وَ أَنَرْتَ بِکَرَمِکَ دَیَاجِیَ الْغَسَقِ وَ أَنْهَرْتَ الْمِیَاهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّیَاخِیدِ عَذْباً وَ أُجَاجاً وَ أَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجاً وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِیَّةِ سِرَاجاً وَهَّاجاً مِنْ غَیْرِ أَنْ تُمَارِسَ فِیمَا ابْتَدَأْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً فَیَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ وَ قَهَرَ عِبَادَهُ بِالْمَوْتِ وَ الْفَنَاءِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَتْقِیَاءِ وَ اسْمَعْ نِدَائِی ،

و کیست که بداند تو کسیتى آنگاه از تو نهراسد؟ با قدرت خود پراکنده را الفت بخشیدى و با مهربانیت سپیده دم را شکافتى و با کرمت تاریکی هاى شب را روشن نمودى، و آبهاى شیرین و شور را از دل سنگهاى سخت و خارا جارى کردى و از ابرهاى گران بارانى فراوان فرو ریختى و خورشید و ماه را براى مردمان چراغى فروزان قرار دادى، بیآنکه در آنچه آغازگر پیدایشش بودى دچار خستگى و ناتوانى و چاره جویى شوی اى آن که در عزت و بقا یگانه است و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهیزگارش و نداى مرا بشنو،

وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی وَ حَقِّقْ بِفَضْلِکَ أَمَلِی وَ رَجَائِی یَا خَیْرَ مَنْ دُعِیَ لِکَشْفِ الضُّرِّ وَ الْمَأْمُولِ لِکُلِّ [فِی کُلِ ] عُسْرٍ وَ یُسْرٍ بِکَ أَنْزَلْتُ حَاجَتِی فَلا تَرُدَّنِی مِنْ سَنِیِّ [بَابِ ] مَوَاهِبِکَ خَائِباً یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

و دعایم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و امیدم را محققّ فرما، اى بهترین کسى که برای برطرف ساختن هر بدحالى خوانده و براى هر سختى و آسانى آرزو شدى، نیازم را به پیشگاه تو فرود آوردم، پس از موهبت های بلندپاینه خود ناامیدانه ردّم مکن اى بزرگوار، اى بزرگوار، اى بزرگوار، به رحمتت اى مهربان ترین مهربانان، و درود خدا بر بهترین آفریده اش محمّد و اهل بیت او همه

آنگاه به سجده رود و بگوید:

إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

خداى من، دلم در پرده هاى ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده، طاعتم اندک، و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است، چاره من چیست اى پرده پوش عیبها، اى داناى نهان ها، ای برطرف کننده غم ها، همه گناهان مرا بیامرز، به احترام محمّد و خاندان محمّد، اى آمرزنده، اى آمرزنده، اى آمرزنده به مهربانیت اى مهربان ترین مهربانان.

مؤلف گوید: علاّمه مجلسى رحمه اللّه این دعا را در کتاب دعاى «بحار» و در کتاب صلواة آن همراه با توضیح ذکر کرده و فرموده: این دعا از دعاهای مشهور است ولى من آن را در کتاب هاى معتبر جز در کتاب مصباح سیّد ابن باقى رحمه اللّه نیافتم.

و نیز فرموده است: مشهور خواندن این دعا پس از نماز صبح است درحالیکه سیّد ابن باقى خواندن آن را پس از نافله صبح روایت نموده است و به هر کدام عمل شود مناسب است.

  • ناصر دوستعلی

مفاتیح الجنان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه