من با این مسئله دارم
من با این مسئله دارم، شما به من میگویید: من دلم میخواست در رابطه با کار، درس یا چیزهای دیگر بیشتر و بهتر از چیزی که هستم بودم... قبول.
به من میگویید: برخی اوقات از این وضعیتی که دارم، احساس خوبی ندارم... قبول.
ولی قرار نیست اینها موضوع زندگی من بشود...
چون وقتی شما اینگونه با موضوعات برخورد میکنید، همیشه یک چیزی برای اینکه زندگیتان را خراب کنید، پیدا خواهید کرد!
و موضوع مهم دیگر این است که من و شما به این دنیا نیامدهایم که چیزی را به کسی ثابت کنیم، چون دیگران به مُرده یا زندهی ما هم اهمیت نمیدهند، چه برسد به اثبات یک چیزی در خودمان.
این فکر ناشی از توهم کودکانهی ماست!
من باید از آنچه که هستم خشنود و راضی باشم و هر کاری در جهت پیشبُرد و پیشرفت خودم، مشروط بر اینکه در حد طاقت و امکان من باشد و مهمتر اینکه قسمتهای دیگر زندگیام را خراب نکند انجام دهم.
تأکید میکنم، ما باید با آنچه که هستیم، خشنود و راضی باشیم، به این خاطر که آن عدم رضایت، دهها و صدها برابر بیشتر از آن فاصلهای که با ایدهآلمان داریم به ما آسیب خواهد زد!