من و تجربه‌ی ۲۵ ساله‌ام :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

من و تجربه‌ی ۲۵ ساله‌ام من و تجربه‌ی ۲۵ ساله‌ام

چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ق.ظ

 من و تجربه‌ی ۲۵ ساله‌ام

سلام

از سال ۱۳۷۲ تا همین امروز، از نزدیک یا دورادور با فرهنگ، مذهب و گاهی علم، اهالی فرهنگ، اهالی مذهب و گاهی اهالی علم سر و کار داشته و دارم؛ می‌شود ۲۵ سال.

انصاف به خرج می‌هم و نصف این ۲۵ سال را می‌گذارم به حساب خامی و بی‌تجربگی و یادگیری و...؛ می‌شود ۱۲ و نیم سال؛ نیمش را هم می‌بخشم به شما، می‌شود ۱۲ سال.

۱۲ سال است که جز تشتت، بدکاری، بی‌سلیقه‌گی، اختلاف، کار موازی، من بلدم تو بلد نیستی، قبولم ندارند قبول‌شان ندارم، بی‌پولی، دعوا، عدم تحمل مخالف، بی‌برنامه‌گی، کارهای ستادی و مقطعی، شعبه‌شعبه‌کردن یک کار واحد، عدم توانایی در ماندن زیر یک پرچم، گوش‌نکردن به حرف باتجربه‌ها، علما، استخوان‌خوردکرده‌ها، دکان‌‌سازی، ناتوان و بی‌تجربه‌دانستن و خواندن جوان‌ها، عدم اعتماد به جوان‌ها، سنگ‌اندازی، حمایت‌نکردن، تهمت‌زدن، اهمیت‌ندادن، سر کار گذاشتن، مسخره‌کردن و... چیز دیگری ندیدم.

اگر در طول این همه سال کار موفقی را هم دیده‌ام، تقریبا بدون استثنا در راس، بدنه و پایش فقط یک نفر بوده و تمام مشکلات راه طی‌کرده‌اش را به جان خریده و کارش را تحت هر شرایطی ادامه داده است. بعد هم وقتی به هر دلیلی دیگر ادامه نداده، کارش زمین خورده و دیگر بلند نشده است.

این یک تعارف و یک شکسته‌نفسی نیست، بنده خودم را یک آدم فرهنگی، مذهبی و علمی ندانسته و نمی‌دانم. این تجربه‌ام را هم می‌گذارم به حساب اینکه "من" ندیدم، "من" نتوانستم، "من" بلد نبودم، "من" خسته شدم، "من"...

اما در طی این سال‌ها آدم‌های فرهنگی، مذهبی و عالمی را دیده‌ام که یک گوشه‌کناری برای خودشان ساخته و خسته از این همه نامهربانی، عطای خوش‌فکری‌شان را به لقایش بخشیده و کلاه خودشان را محکم چسبیده‌اند که طوفان‌های آخرالزمانی از جا تکان‌شان ندهد.

این سخن امیر کلام حضرت علی علیه‌السلام را که در ابتدای خطبه‌ی ۲۷ نهج‌البلاغه در توصیف و مقایسه‌ی یاران خود با یاران معاویه علیه‌اللعنه فرموده را -اگر کافر نپنداریدم- می‌پرستم: «فَیَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ»؛ «شگفتا! به خدا که هماهنگى این مردم در باطل خویش، و پراکندگى شما در حق خود، دل را می‌میراند، و اندوه را تازه مى‌گرداند.»(ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی)

والسلام

 

پی‌نوشت:

نقطه‌ی مقابلش رو خودتان حدس بزنید.

نظرات  (۱)

  • هیوا جعفری
  • مهم این نیست که چی کار کردین. مهم اینه که چقدر تلاش کردین. امیدوارم بعد از کشمکش ها، آرامشی که انتظار دارید رو پیدا کنید :)))
    پاسخ:
    ممنونم از شما

    بنده نیز امیدوارم
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه