ناشنیده های خواستگاری , نادیده های نامزدی ( قسمت سوم )
سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۱:۴۷ ق.ظ
ناشنیده های خواستگاری , نادیده های نامزدی ( قسمت سوم )((( جوانهای دم بخت حتما حتما بخوانند )))مسئولیت پذیرییکی از مواردی که باید زیر ذره بین طرفین یک وصلت قرار گیرد میزان مسئولیت پذیری پسر و دختر و حتی خانواده های آنان است . اینکه دختری حاضر نیست به وظایف خود در زندگی و به خصوص در خانه عمل کند و یا در انجام آن کوتاهی به خرج می دهد را می توان در همان روزهای اول آشنایی متوجه شد .اینجا هم گاه تعریف و تمجیدهایی از خود می تواند به طرف مقابل کمک شایانی بنماید . رضا سلیمانی دانشجویی که کیسه های نایلونی بزرگی در دست دارد و از فروشگاه زنجیره ای خارج می شود تا به طرف خودرویش برود چنین می گوید : « مادر زن من روزی که به خواستگاری دخترش رفتم به چیزهایی اشاره کرد که درست به آنها توجه نکردیم اما بعدا مشکلاتی برایمان فراهم آورد او به ما گفت که دخترش خیلی اکتیو و فعال است و عضو چند انجمن دانشگاهی است و به کلاسهای مختلف می رود و با افتخار و ماشاءالله گفتن این مسائل را مطرح می کرد . بعد ها در زندگی متوجه شدم او در خانه بند نمی شود و گاه از 7 صبح تا 10 شب بیرون است » . رضا در حالی که کیسه ها را در صندوق عقب قرار می دهد خاطرنشان می کند : « او فعالیتهای خارج از خانه را خیلی دوست دارد به همین خاطر دچار مشکل جدی شدیم و اختلافهایمان بالا گرفت ولی خوشبختانه با صبر و مدارا و کمک والدین خودم و خانمم این مشکل تا حدود زیادی حل شده است » رضا در حالی که به سوت پلیس توجه نمی کند بطور خلاف دور می زند و می رود و افسر پلیس هم برگ جریمه را پر می کند .مسئولیت ناپذیری مردان به مراتب مشکل سازتر می شود . زمانی که مرد اهل کار و تلاش نباشد و کاهلی , وجهه همت او قرار گیرد معیشت خانواده دچار تنگنا و مضایق زیادی خواهد شد . در این میان مردانی هستند که تنبل نیستند و درآمدشان هم بد نیست اما به خاطر کنار نگذاشتن برخی عادات دوران تجرد خانواده خود را دچار مشکل می کنند . روشنک ماکوئیان که خود با این مشکل به خوبی روبروست می گوید : « شوهرم همان روزهای اول آشنایی مدام از سفرهایی که به همراه دوستانش به مناطق مختلف ایران و کشورهای دیگر رفته بود سخن می گفت . او حتی در دوران نامزدی هم به این وضعیت ادامه می داد اما من تصور می کردم که با آغاز زندگی مشترکمان این رفت و آمدها قطع می شود و من جای دوستانش را می گیرم . اما او حاضر نیست این رفتار خود را ترک کند بطوری که مسافرتهای او به همراه دوستانش بیشتر از آنهایی است که من و دختر کوچکمان می رویم ! » روشنک که حالا آسمان چشمانش ابری شده می نالد : « بی مسئولیتی او در قبال من و دخترمان آنقدر زیاد است که گاه روزها بدون اینکه خبری بدهد با دوستانش به مسافرت می رود » .ادامه دارد ...