سلام حضرت اول
سلام حضرت آخر
سلام حضرت ظاهر
سلام حضرت باطن
خورشید
به جبر تکلیفش
در آستان حضرتت میتابد
وگرنه خوب میداند
در عرصهی سیمرغانهی جنابت
جایی برای عرض اندام نیست.
او
ذرهای است که با نیمنگاه حضرتت
به آسمان نشسته
و آفتابی میکند.
نگاه تو علت است
مرا
معلول علتت گردان.