نیست صاحبهمتی در نشاتین؛ حضرت عباس (ع)؛ عمان سامانی
بسمالله الرحمن الرحیم
نیست صاحبهمتی در نشاتین
همقدم عباس را بعد از حسین
در هوا داریّ آن شاه الست
جمله را یک دست بود، او را دو دست
آن قوی، پشت خدا بنیان از او
و آن مشوش، حال بیدینان از او
موسی توحید را هارون عهد
از مریدان، جمله کاملتر به جهد
طالبان راه حق را بد دلیل
رهنمای جمله بر شاه جلیل
میگرفتی از شط توحید آب
تشنگان را میرساندی با شتاب
عاشقان را بود آب کار از او
رهروان را رونق بازار از او
روز عاشورا به چشم پر ز خون
مشک بر دوش آمد از شط چون برون
شد به سوی تشنهکامان رهسپر
تیر باران بلا را شد سپر
پی فرو بارید بر وی تیر تیز
مشک شد بر حالت او اشک ریز
اشک چندان ریخت به روی چشم مشک
تا که چشم مشک خالی شد ز اشک
تا قیامت تشنهکامان ثواب
میخورند از چشمهی آن مشک آب
تشنهی آبش حریفان سر به سر
خود ز مجموع حریفان، تشنهتر
بر زمین آب تعلق پاک ریخت
وز تعین بر سر آن، خاک ریخت
هستیاش را دست از مستی فشاند
جز «حسین» اندر میان چیزی نماند
عمان سامانی
* منبع: وبلاگ حسینیه