هر که در طایفه‌ی منتظران جا دارد؛ امام زمان (عج)؛ نفیسه‌سادات موسوی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

 نفیسه‌سادات موسوی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

هر که در طایفه‌ی منتظران جا دارد

چشم امّید به بیداری فردا دارد

 

همه‌ی عمر دم از یاری مولا زده‌ایم

گر چه گفتیم، ولی وقت عمل جا زده‌ایم

 

ما نفهمیده در این غائله سربار شدیم

عاشقی دردسری بود، گرفتار شدیم

 

غیر هر جمعه که ما لحظه‌شماری کردیم

تا به پایان برسد فاصله، کاری کردیم؟

 

ما نشستیم و فقط درد سرودیم از تو

غزل ساده‌ی “برگرد” سرودیم از تو

 

با حساب دل خود هر چه شمردیم نشد

بی‌ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد

 

انتظار فرج و دیده‌ی تر کافی نیست!

ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست!

 

آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز

قرن‌ها رفته و او منتظر ماست هنوز

 

یازده قرن گذشته است و زمستان باقی است

یوسفی رفته و تنها غم هجران باقی است

 

گر چه گاهی دل او را به گنه لرزاندیم

عهد خواندیم و بر آن عهد مصمم ماندیم

 

شک نداریم که این معرکه رد خواهد شد

شاید این جمعه همان جمعه که می‌آید شد

 

نفیسه‌سادات موسوی

 

 

* منبع: صفحه‌ی اینستاگرام شاعر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه