هم‌دلی با خویشتن :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

هم‌دلی با خویشتن هم‌دلی با خویشتن

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۰۰ ب.ظ

هم‌دلی را نگریستن و احساس‌کردن از دیدگاه شخص دیگر تعریف کردیم. این شخص دیگر می‌تواند بخشی از وجود اصیل و فراموش‌شده‌ی خود ما باشد. آن‌چه را ما معمولا به عنوان خود و یا شخص دیگر به آن می‌نگریم محتوای ذهن ما و یا آن شخص دیگر است که بیشتر در اثر عوامل محیطی در ذهن ما شکل گرفته [است]؛

مثلا وقتی می‌گوییم «فلان شخص خسیس است» به معنی آن نیست که خساست جزو نهاد و سرشت آن شخص است، بلکه آن شخص خساست را یا از پدر و مادر و دیگر اطرافیان خود الگوبرداری کرده و یا در خانواده برای رفتارهای خسیسانه تشویق شده و یا در زندگی از برخی ولخرجی‌ها ضربه‌ی مهلکی خورده و روی به خساست آورده و اگر همان شخص در خانواده‌ی دیگری متولد می‌شد و در شرایط دیگری رشد می‌کرد، خسیس نمی‌شد و یا یک فرد تبهکار اگر در یک محیط و شرایط دیگری رشد کرده بود تبهکار نمی‌شد، حتی بیشتر باورهای ما (چه درست و چه نادرست) نشات‌گرفته از محیط زندگی‌مان هستند. اگر یک مسیحی که در یک خانواده‌ی مسیحی به دنیا آمده در یک خانواده‌ی مسلمان به دنیا آمده بود به احتمال زیاد الآن مسلمان بود.

برای هم‌دلی با خود باید بین خود به عنوان محتوای و خود به عنوان بافتار و زمینه تفاوت قاِئل شویم [...]. انسان به عنوان بافتار یا شامل یک سری قابلیت‌ها و یک سری نیازهاست. یکی از قابلیت‌های منحصر به فرد انسان، قابلیت شرطی‌شدن دوطرفه است که محصول آن اندیشه‌ی کلامی است که ذهن انسان را از محیط محتوایپذیر می‌کند.

قابلیت دیگر ذهن انسان فرآیند بودن و جریان‌داشتن و پیش‌روندگی است. کنج‌کاوی، خلاقیت و توانایی بررسی و به روزرسانی محتوای ذهن، از تجلیات این قابلیت ذهن انسان هستند.

 زمانی که با خود به عنوان زمینه و بافتار ارتباط برقرار می‌کنیم با حقیقت وجود خود که شامل تمام نیازها و قابلیت‌های ماست ارتباط برقرار می‌کنیم و زمانی که با خود به عنوان محتوای ارتباط برقرار می‌کنیم با بخش بیرونی ذهن خود، بخشی که از محیط اطرافمان کسب کرده‌ایم که جزء لاینفک وجود ما نیست ارتباط برقرار کرده‌ایم (گسلش شناختی جداکردن محتوای خود از زمینه و بافتار است).

محتوای ذهن ما نیز دو بخش دارد: بخش کارآمد و بخش ناکارآمد. بخش کارآمد محتوای ذهن ما می‌تواند ما را ارتقاء و تعالی و تکامل بخشد و بخش ناکارآمد، ما را آسیب‌پذیر می‌کند.

بخشی از نیازها و قابلیت‌های (بخشی از خود به عنوان بافتار) ما، تحت فشار عوامل محیطی مسدود شده و در زیر محتوای ناکارآمد ذهن مدفون گردیده است و شاید به فراموشی سپرده شده باشد. برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که به علت وابستگی شدید به دیگران نیاز به استقلال و خودگردانی و قابلیت و توانایی اداره‌ی زندگی خود را از دست داده (طرح‌واره‌ی وابستگی/بی‌کفایتی) و یا شخص دیگری که در اثر احساس فشار برای برآورده‌کردن نیازهای دیگران، نیازهای خود را فراموش کرده است (طرح‌واره‌ی ایثار). این بخش آسیب دیده از بافتارمان را می‌توانیم خودفراموش‌شده بنامیم.

هم‌دلی با خود برقراری ارتباط و درک این خودفراموش‌شده است. چون فشارهای محیطی که موجب مسدودشدن برخی از نیازها و توانایی‌های ما شده‌اند در گذشته (به خصوص دوران کودکی و نوجوانی) و احتمالا در مکانی دیگر (به غیر از جایی که الآن حضور داریم) روی داده‌اند، برای هم‌دلی با خود باید دو انتقال کاربرد محرک در دو چارچوب ارجاعی انجام بدهیم [...]؛ یعنی کاربرد محرکی که در گذشته و در مکانی دیگر بر ما وارد شده بود به زمان حال و جایی که الآن حضور داریم انتقال دهیم.

ارتباط و هم‌دلی با خویشتن مقدمه و لازمه‌ی برقرارکردن ارتباط موثر و هم‌دلی‌کردن با دیگران است زیرا کسی که نتواند خود را درک کند (دو انتقال کاربرد محرک در دو چارچوب ارجاعی انجام دهد) توانایی درک دیگران (سه انتقال کاربرد در سه چارچوب ارجاعی) را نخواهد داشت.

نظرات  (۱)

  • محسن حیدری
  • وبلاگ خوبی دارید :)
    پاسخ:
    ممنونم 
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه