پرسش و پاسخ: قاتل حضرت زهرا سلام‌الله علیها کیست؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

قاتل حضرت زهرا کیست؟

متن پاسخ:

مرحوم محدّث قمی، اقوال محدّثان بزرگ اهل تشیّع و تسنّن درباره‌ی شهادت حضرت زهرا (س) و عاملان به شهادت رساندن حضرت را در کتاب بیت الاحزان(۱) ذکر کرده که خلاصه‌ای از آن چنین است:

۱. ابو محمد بن عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، از عالمان معروف اهل تسنّن در کتاب الامامه و السیاسه می‌نویسد: ابوبکر دستور داد عدّه‌ای از اصحاب را که با او بیعت نکرده بودند، برای گرفتن بیعت حاضر کنند؛ ولی افراد ابوبکر آن‌ها را نزد امام علی (ع) یافتند. در این هنگام عمر به خانه‌ی حضرت علی (ع) رفت و فریاد زد: بیرون بیایید. وگرنه سوگند به کسی که جان عمر در دست او است، خانه را با اهل آن به آتش می‌کشم. بعضی از حاضران به عمر گفتند: حضرت فاطمه (س) در این خانه است. عمر گفت: اگر فاطمه هم در خانه باشد، باز هم آن را آتش می‌زنم.(۲)

۲. دانشمند معروف اهل تسنّن، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می‌نویسد: در فتح مکّه (سال ششم هجری) شخصی به نام هبار بن أسوده، زینب دختر رسول خدا (ص) را که در محمل نشسته بود، با نیزه ترسانیده، و سبب شده بود که وی فرزندش را سقط کند. پیامبر (ص) برای خون هبار احترام قائل نشد، و او را به اعدام محکوم کرد(۳). ابن ابی الحدید می‌گوید: من این خبر را برای استادم ابوجعفر نقیب نقل کردم. استادم فرمود: اگر رسول خدا ریختن خون هبار بن أسود را جایز بداند از آن رو که او زینب را ترسانیده و سبب سقط جنین او شده، لازمه‌ی این حکم آن است که اگر حضرت پیامبر زنده بود، ریختن خون آن کس را که حضرت فاطمه (س) را ترسانیده بود به طوری که سبب سقط فرزند حضرت شد نیز جایز می‌دانست(۴).

میرحامد حسین هندی، در کتاب عبقات الانوار، از کتاب الوافی بالوفیات، تألیف صلاح الدین صفدی که از عالمان اهل تسنّن است، در شرح زندگی نظام از استادان و عالمان بزرگ اهل تسنّن نقل می‌کند که نظام گفت: پیامبر تصریح کرد که مقام امامت از آن علی (ع) است و حضرت را به فرمان حق‌تعالی برای امامت معرّفی کرد؛ به طوری که همه‌ی اصحاب از آن آگاه شدند؛ ولی عمر آن را به سبب ابوبکر، کتمان کرد. وی در ادامه‌ی سخن می‌گوید: عمر در روز بیعت با ابوبکر به پهلوی حضرت فاطمه (س) ضربه زد که بر اثر آن، محسن فاطمه سقط شد.

محدّث قمی در بیت الاحزان می‌نویسد: محمد بن جریر طبری امامی به سند معتبر از ابوبصیر نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: حضرت فاطمه (س) روز سه‌شنبه، سوم جمادی الثانی، سال یازدهم هجری از دنیا رفت و علّت وفات حضرت، ضربت قنفذ غلام عمر بن خطاب بود که به دستور عمر با غلاف شمشیر به حضرت ضربه زد؛ به طوری که فرزندش محسن سقط شد و همین امر، بیماری شدید حضرت را در پی داشت(۵).

هم‌چنین نامه‌ی عمر به معاویه که شرح این حادثه را به طور گسترده بیان می‌کند، خواندنی است. مشروح این نامه را علاّمه‌ی مجلسی، در کتاب بحارالانوار، جلد ۸، صفحه‌ی ۲۲۲، چاپ قدیم از کتاب دلائل الامامه، جلد ۲ نقل کرده است.

اقوال دیگری از عالمان تسنّن و تشیّع در این زمینه نقل شده است که مجالی برای نقل آن نیست. به هر حال، از مجموع آرای ناقلان این حادثه استفاده می‌شود این واقعه‌ی دردناک که آن افراد برای حضرت زهرا (س) پیش آوردند، سرانجام سبب شهادت آن اسوه‌ی تقوا و هدایت شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، صفحه‌ی ۱۲۳، دارالحکمْ، قم المقدسه، ۱۴۱۲ ه’ ق

۲. الامامْه و السیاسه، ابن قتیبه الدینوری، جلد ۱، صفحه‌ی ۳۰، اوّل، انتشارات شریف رضی

۳. سیره‌ی ابن هشام، محمد بن اسحاق بن یسار المطلبی، جلد ۲، صفحه‌ی ۴۸۲، مکتبْ محمد علی صبیح و أولاده.

۴. شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۱۹۳، دار احیأ الکتب العربیه

۵. بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، صفحه‌ی ۱۸۹، دارالحکمه ۱۴۱۲ ه’. ق

 

* منبع: پایگاه عرفان (شیخ حسین انصاریان)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه