چرا تقلید از مجتهد میت، جایز نیست؟
پاسخ اجمالی:
فقهایی که تقلید از مجتهد میت را جایز نمیدانند، به دلایلی استدلال کردهاند که برای اطلاعیافتن از آن ادله باید به کتب فقهی مراجعه کرد. اما این سؤال به صورت دیگری نیز قابل طرح است و آن این که فایدهی چنین حکمی و در واقع فلسفهی آن از دیدگاه این عده، چیست؟
در پاسخ به این سؤال به نکاتی اشاره میکنیم:
1- تحصیل و علمآموزی دیگر طلاب علوم دینی برای رسیدن به مقام اجتهاد، باعث بقای حوزههای علمی و دینی و پیشرفت آنهاست.
2- گرچه علمای بزرگ گذشته، بسیاری از مسائل و مشکلات را پاسخ گفته و حل کردهاند، ولی بسیاری از مسائل، باقی مانده است که باید توسط آیندگان پاسخ گفته شود.
3- مسلمانان هر روز در زندگی شخصی و اجتماعی و امور داخلی و خارجی خود در جهان، با مسائل جدیدی روبرو میشوند و در اینباره به تکلیفشان آگاه نیستند. در این گونه موارد، باید فقیهان زنده اجتهاد کرده و تکلیف مردم را روشن نمایند.
4- بسیاری از مسائل و موضوعات در حال تغییر و تبدّلاند و این مجتهد زنده است که میتواند با توجه به شرایط زمان و مکان، متوجه تغییر موضوع شده و حکم مورد نیاز را بیان نماید.
5- پیشرفت علوم اسلامی همپای علوم دیگر.
پاسخ تفصیلی:
گروهی از فقهای شیعه(1) تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز نمیدانند و میفرمایند: تقلید از مجتهد میّت تنها در بقای بر تقلید صحیح است؛ یعنی کسانی که در زمان حیات مجتهد از او تقلید میکردهاند پس از مرگ وی نیز میتوانند با اجازه و فتوای یک مجتهد زنده بر تقلید خود باقی باشند.
اینکه فقهای ما یکی از شرایط مرجع تقلید را زندهبودن او دانسته و تقلید از میت را جایز نمیدانند، دلائل فقهی خاص خود را دارد که در مباحث فنی فقهی از آن بحث میشود و بیان آن از حوصلهی این جواب خارج است. اما آنچه در سؤال آمده به صورت دیگری نیز قابل طرح است و آن اینکه فایدهی چنین حکمی و در واقع فلسفهی آن از دیدگاه این عده از فقها چیست؟
لذا در مقام پاسخگویی به این پرسش، فقط به برخی از فواید این حکم اسلامی اشاره میکنیم:
1- این نظریه باعث بقای حوزههای علمی دینی و رونق و پیشرفت روزافزون آنها میشود. چرا که بر طبق این نظریه راه اجتهاد باز بوده و با تربیت علمای دیگر در حوزههای علمیه مجتهدین و مراجع تقلید جدیدی در این عرصه حضور مییابند.
2- بسیاری از مسائل و مجهولات و مشکلات گذشته به وسیلهی علمای بزرگوار آن زمان حل شده ولی بسیاری از مسائل هنوز باقی است که باید توسط آیندگان جواب داده شود و حتی در مسائل حل شده، با توجه به پیشرفت علوم در جهان، شاید جوابهایی بهتر و جامعتر از جوابهای گذشتگان تهیه شود.
3- با توجه به تدریس و آموزش علوم اسلامی نظیر تفسیر، فقه، اصول و... در حوزههای علمیه، این علوم، همپای دیگر علوم پیشرفت کرده و تکامل مییابد.
4- مسلمانان هر روز در زندگی شخصی و اجتماعی و امور داخلی و خارجی خود با مسائل جدیدی مواجه میشوند و این فقیه عالم به زمان است که باید تکلیف آنان را روشن نماید. و اصولاً رمز رجوع به مجتهدین که در روایات ما آمده است، همین است، امام زمان (ع) فرمودهاند: «در مسائلی که برای شما پیش میآید (حوادث واقعة) به راویان حدیث ما رجوع کنید(2)».
«حوادث واقعه» همان مسائل جدید یا مستحدثه است که دوره به دوره و قرن به قرن و سال به سال و بلکه روز به روز و ... پیش میآید و این فقیه زنده و آگاه به زمان است که میتواند به این مسائل پاسخ گوید. مطالعهی کتابهای فقها نشان میدهد که تدریجاً و برحسب احتیاجات مردم، مسائل جدیدی وارد فقه شده و فقها نیز به آنها پاسخ گفتهاند و پیشرفتهای علم فقه، در طی سالیان متمادی و به دست فقهای عصرهای مختلف حاصل شده است.
5- بسیاری از موضوعات زمان گذشته، تغییر یافته و به موضوعات دیگری تبدیل شدهاند و این مجتهد زنده است که میتواند حکم موضوعات جدید را از ادله (آیات و احادیث) استخراج و بیان نماید(3).
پ.ن:
- به نظر ما اولا: تقلید ابتدایی از میت جایز و اگر میت اعلم از زنده باشد، واجب است، ثانیا در امور اجتماعی فقط باید از رهبری تقلید کرد و در غیر امور اجتماعی جایز است از غیر از رهبری تقلید کرد.
- «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا»، احتجاج طبرسی، ج 2 ، ص 283..
- برای آگاهی بیشتر، نک: ده گفتار، استاد شهید مطهری (ره)،گفتار اصل اجتهاد در اسلام.
منبع: سایت خوب اسلامکوئیست