چرا علم حضرت خضر(ع) از حضرت موسى(ع) با آن‌که پیامبر اولوالعزم بود، بیشتر بود؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

 

پرسش

در داستان حضرت موسى(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلى را می‌داند که حضرت موسى از آن‌ها مطلع نیست، در صورتى که موسى(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر(ع) نیست!

 

پاسخ اجمالی

اگرچه حضرت موسى(ع) از پیامبران اولوالعزم و پیش‌گامان رسالت بود، ولى تعلیم برخى نکات توسط خضر(ع) به ایشان و... نقصانِ مقام علمى آن پیامبر بزرگ محسوب نمی‌شود؛ زیرا:

در اوّلین لحظات ملاقات آن‌ها با یکدیگر، خضر(ع) در جوابِ سلام حضرت موسى(ع) می‌گوید: «السلام علیک یا عالم بنى اسرائیل».[۱] بدین‌گونه به مقام علمى ایشان اذعان و تصریح می‌نماید.

بر اساس برخى روایات، از جمله حدیثى از امام صادق(ع)، حضرت موسى(ع) چنین می‌پنداشت که تمامى علوم و دانسته‌ها در الواحِ آسمانى که بر وى نازل شده، وجود دارد و ایشان از همه داناتر است.[۲] خداوند متعال، بنابر حکمت و مصلحت خویش اراده نمود، این تصور را برطرف کند؛ از این‌رو چنین مقدر ساخت که در قالب رویدادی معمّاگونه، وی را نسبت به صحیح‌نبودن این گمانه آگاه نماید.

حضرت خضر(ع) نسبت به برخى امور آگاهى داشت، اما مجموع علوم ایشان نسبت به علومِ حضرت موسى(ع) کمتر بود و دانش این نبى اولوالعزم از خضر(ع) بیشتر است؛ از این‌رو است که امام صادق(ع)، موسى(ع) را از خضر(ع) اعلم و آگاه‌تر دانستند.[۳]

به دیگر سخن، از مجموع آیات و روایات مربوط به داستان موسى و خضر(ع) استفاده می‌شود، علومى نزد خضر وجود داشت (معارف و حقایق مربوط به تکوین و زندگى انسان‌ها و...) که بر اساس ولایت و رحمت خاص و مطلقه‌ی الهى نصیب او شده بود و این علوم، دخالتى در مسئله‌ی رسالت و نبوت موسى(ع) نداشت و اعتراض موسى به خضر نیز بر اساس علوم مربوط به ظاهر و شریعت و فروعات دینى بود؛ از این‌رو خداوند متعال بدین وسیله، پیامبر خویش را با برخى علوم غیبى و حقایق پشت پرده آشنا ساخت و به زبان بنده‌اى از بندگان خود (خضر) بیان فرمود.[۴]

منشأ علمِ خضر(ع) همان منشأ علمِ حضرت موسى(ع)، یعنى تعلیماتِ الهى و ابلاغ از سوى خدا است؛ از این‌رو اگر خضر در برخى مصادیق و امور چیزهایى می‌داند که حضرت موسى(ع) از آن مطلع نیست، فضیلتِ مستقلى براى خضر محسوب نمی‌شود، چه این‌که تمام این دانش‌ها از سوى خدا است.

توجه به نکات پیشین، روشن‌گر این نکته خواهد بود که آموزش بعضى اسرار از سوی خضر به موسى(ع) بیش از آن‌که نشان فضیلت و برترى خضر(ع) باشد، بیان‌گر لیاقت ذاتى و شایستگى روحى موسى(ع) است تا خداوند او را نسبت به آن‌چه نمی‌داند، آگاهى دهد. البته دریافت این رحمت خاص و فیض ویژه‌ی الهى، نیازمند علل و عوامل (بیرونى و درونى) است، و در خصوص حضرت موسى(ع)، از راه عامل بیرونى، یعنى خضر تحقق یافت. بدین سبب است که خضر تصریح می‌دارد که آن‌چه من گفته‌ام، از جانب خود نبوده و اراده‌ی خدا بوده که به وسیله‌ی من، حقایقى را برایت تبیین نماید.[۵]

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ۳، ص ۲۵۱، تهران، الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۲]. تفسیر الصافى، ج ۳، ص ۲۵۲.

[۳]. تفسیر الصافى، ج ۳، ص ۲۵۲؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۳0۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴0۳ق.

[۴]. کهف، 6۵.

[۵]. تفسیر الصافى، ج ۳، ص ۲۵7.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه