چون سنگها صدای مرا گوش میکنی؛ فروغ فرخزاد
پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۵۰ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دستِ مرا که ساقهی سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوش میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیات که مرا نوش میکنی
تو درهی بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیهپوش میکنی؟
فروغ فرخزاد
از وبلاگ غزل معاصر