چون که صد آمد نود هم پیش ماست :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

چون که صد آمد نود هم پیش ماست چون که صد آمد نود هم پیش ماست

پنجشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۸۴، ۰۴:۰۰ ق.ظ

به بهانه‌ی گذار از صدمین‌مطلب

"احساس چگونگی"

 

اولش که از این ترکیب استفاده می‌کرد، من هم متوجه منظورش نمی‌شدم؛ اما بعدها از اون‌جایی که من در درک این مطالب، حرفه‌ای شدم –متاسفانه- و البته به کمک کسب تجربه‌های فراوان در این زمینه و کلی تحقیق و تفحص (لطفا از کلمه‌ی تحقیق و تفحص برداشت سیاسی نکنین که نه راضی‌ام، نه سیاسی!) به طور کامل، احساس چگونگی رو درک کردم تا جایی که دیگه این باقی دوستان و... بودن که نمی‌دونستن منظور من، از به کار بردن این ترکیب چیه و البته هنوزم خیلیاشون نمی‌دونن. (چه باحاله!!!)

اما برای اینکه شما اذیت نشین، یه مثال خوب و توپ براتون می‌زنم تا متوجه بشین، وقتی کیمیا می‌گه احساس چگونگی بهم دست داده یعنی چی؟

یکی از جاهایی که این احساس به شدت و با قدرت هر چه تمام‌تر بروز می‌کنه اینجاست که: آدم با یه عده از دوستاش قول و قرار وبلاگ‌نویسی بذاره و همه بگن: بله! ما هستیم، ما می‌نویسیم و از این حرفا ولی... بعد از یه مدت مطالب تو برسه به عدد ۱۰۰ و إند مطالب رفیقات بشه مثلا ۲۵تا (۷۵ = ۲۵ - ۱۰۰). در این‌جا اون احساسی که به آدم دست می‌ده، همون احساس چگونگیه.

متوجه شدید؟ نه؟؟ جون من؟؟؟

ای بابا! دیگه کمکی از دست من بر نمیاد، مگه اینکه باز هم این احساس زیبا رو، در قالب مثال‌های مختلف براتون توضیح بدم، البته اگه بخوایین و دوست داشته باشین! ضمنا وقتی تجربه‌ش کردین متوجه می‌شین! و دیگه انصافا نمی‌تونین ازش دل بکنین!

تا "بعدا"

صاحب احساس چگونگی: کیمیا

یاعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه