چوپان و اثبات وحدانیّت خدا :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

چوپان و اثبات وحدانیّت خدا

دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۴، ۰۳:۰۰ ق.ظ
 چوپان و اثبات وحدانیّت خداسرچشمه علماء و فضلاء امام فخرالّدین رازی علیه الرّحمة ادا می نماید که:هفتاد و دو دلیل جهت وحدانیّت رب جلیل تأمل نموده بودم و روز تعطیل سیرکُنان به دامن کوهساری چون نسیم بهاری گذر کردم. شبانی را دیدم که گوسفندان می چرانید، با خود گفتم که من عمری به دلایل و برهان عقلی بر وحدانیّت معبود پی برده ام و علم واجب تعالی حاصل کرده ام و هنوز در دریای حیرت « ما عرفناک » گرفتارم و از اندیشه « لا احصی ثناء علیک » دل افگار، آیا این شبان روزی رسانِ خود را به چه کیفیت می شناسد و آفریننده خود را چگونه می داند؟ پیش شبان رفته گفتم: خدای خود را چگونه میشناسی؟گفت: چنان که فرد و بی مانند است.گفتم: اگر به تو کسی گوید که خدای دو تواند بود، هیچ دلیلی داری که رفع این سخن نمایی و پرده از وحدانیت حق بگشایی؟گفت: این چوب شبانی را چنان بر سر آن کس میزنم که سرش دو شود و مغزش چون سرش پریشان می گردد. و من هیچ دلیلی چنین قاطع و برهانی چنین ساطع نیافتم که بیخ شجر اعتقادش در زمین دل پای محکم کرده بود که به صرصر دلایل عقلی از جای نمی رفت و عرق نمی گشود. هزار و یک کلمه، ج 2، ص 343
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه