کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟ حسین منزوی
يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۰:۳۷ ب.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصهی تو هم امشب درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوشربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت
حسین منزوی
* منبع: وبلاگ غزل معاصر
معنی کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت؟