کیمیا

زهرا سلام الله علیها از دینا رفت. خبر درگذشت زهرا سلام الله علیها در مدینه پیچید. مردم ریختن جلو خانه علی و زهرا سلام الله علیهما، آماده‌ی تشییع جنازه‌ی زهرا سلام الله علیها. یکی از اصحاب (ابوذر یا مقداد) بیرون آمد و گفت ایها الناس! متفرق شودی، امروز زهرا سلام الله علیها دفن نمی‌شود. (البته نگفت که زهرا سلام الله علیها وصیت کرده که من باید شب دفن شوم، بلکه این حرف راست را گفت : زهرا سلام الله علیها امروز دفن نمی‌شود.) مردم متفرق شدند به خیال اینکه زهرا سلام الله علیها فردا دفن خواهد شد و فردا در تشییع جنازه‌ی زهرا سلام الله علیها شرکت خواهند کرد.

علی القاعده کسانی که زهرا از آن‌ها بیشتر ناراضی بود بیشتر خودشان را آماده می‌کردند که در تشییع جنازه‌ی زهرا سلام الله علیها بیتابی کنند، برای اینکه گذشته لوث شود؛ همان کاری که مامون در تشییع جنازه ی حضرت رضا علیه‌السلام کرد.

ولی همین که هوا تاریک شد و همه در خانه‌ها رفتند و خوابیدند علی مقدمات غسب و کفن و دفن‌کردن زهرا سلام الله علیها را فراهم کرد. به دست خودش زهرا سلام الله علیها را غسل داد.

آینده‌ی انقلاب اسلامی؛ صفحه‌ی 199