کلام مطهر: تبدیل حرکت به بنیاد، و مضراتش چیست؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

شهید مطهری[...] گاهی یک جریان موج‌خیز و حرکت‌زای اجتماعی، روح خود را از دست می‏دهد و از آن جز یک سلسله آداب و تشریفات بی‌اثر باقی نمی‏ماند. امیرالمؤمنین فرمود اسلام به دست اموی‌ها مانند ظرفی که وارونه شود و محتوایش بیرون بریزد و جز خود ظرف باقی نماند، وارونه می‏شود و از محتوای خود خالی می‏شود: «یکفأ الاسلام کما یکفأ الاناء» و ما [...] نام این پدیده‌ی اجتماعی را تبدیل حرکت به بنیاد می‏نهیم.

با ذکر یک مثال توضیح می‏دهم:

عزاداری سنتی امروز امام حسین علیه السلام تبدیل حرکت به بنیاد است.

این عزاداری که به حق در باره‏اش گفته شده: «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنة» که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریه‌کن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصل، فلسفه‏اش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن زیادها و به سود حسین‌ها و حسینی‌ها بوده.

در شرائطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفی‌کننده‌ی راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعا نوعی سربازی است. در شرائط خشن یزیدی، در حزب حسینی‌ها شرکت‌کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است.

اینجا است که عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه‌ی اجتماعی است.

اما تدریجا روح و فلسفه‌ی این دستور فراموش می‏شود و محتوای این ظرف بیرون می‏ریزد و مسأله شکل یک عادت به خود می‏گیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایان‌گر یک جهت‌گیری خاص اجتماعی باشد و بدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معنی داری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب (که البته دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود). مراسمی را مجرد از وظائف اجتماعی و بی‌رابطه با حسین‌های زمان و بی‌رابطه با یزیدها و عبیدالله‌های زمان بپا دارند.

اینجا است که حرکت تبدیل به بنیاد یعنی عادت شده و محتوای ظرف بیرون ریخته و ظرف خالی باقی مانده است. در چنین مراسمی است که اگر شخص یزیدبن معاویه هم از گور بدر آید حاضر است که شرکت کند، بلکه بزرگترین مراسم را بپا دارد. در چنین مراسم است که نه تنها «تباکی» اثر ندارد، اگر یک من اشک هم نثار کنیم به جائی بر نمی‏خورد.

 

بررسی نهضت‌های اسلامی صد سال اخیر؛ صفحه‌ی 78

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه