کلام مطهر: عدم نیاز به محیط با تکامل هرچه بیشتر
انسان قسمتی از وجدان خودش را از جامعه میگیرد ولی این وجدان انسانی او و ریشههای انسانی وجدانش ، در سرشت او نهاده شده است، که قرآن روی این موضوع بسیار تکیه میکند: « و نفخت فیه من روحی» یعنی قبل از آنکه انسان از جامعهی خودش تاثیر بپذیرد یک جنبهی ماورائی خدائی و متعال در وجودش به طور بالقوه موجود است. این جنبه همچون بذری آمادهی رشد است.
انسان نوار خالی نیست که بخواهد از بیرون پر بشود بذری است که برای رشدش نور و حرارت میخواهد. یعنی در ذات انسان، بطور
بالقوه استعداد تکامل و پیشرفت هست. انسان در ذات خود یک موجود دو قطبی است، هم انسان است و هم حیوان. هر اندازه که جنبهی حیوانی در یک فرد تضعیف شو ، انسان بیشتر به سمت مقام استقلال و انسانیت پیش میرود.
میدانید که از خواص تکامل یکی این است که موجود به هراندازه که کاملتر میشود، نیازش به محیط کاهش پیدا میکند. یعنی اینکه، تسلط محیط بر او کمتر و تسلط او بر محیط بیشتر میشود. تسلط یک گیاه بر محیط، از تسلط یک جماد بیشتر است و تسلط حیوان بیشتر از گیاه و انسان، بیشتر از حیوان. در میان انسانها نیز تسلط انسانهای حقجو و حقطلب و به آرمانرسیده بیشتر از انسانهای عادی است.
آیندهی انقلاب اسلامی؛ صفحهی 285