گامی در مسیر (به بهانهی ماه مبارک رمضان)(12)
دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۸۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ
بیمارىهاى اخلاقى
گرچه بعضى از روى علم و عمد، بد مىکنند و سراغ معصیت مىروند؛ اما عدهاى نیز ناآگاهانه به سراغ بدى مىروند و چون خوبىها را نمىشناسند، در پى آن نمىروند.
اگر آنجا پند و هشدار سودمند است، اینجا تذکر و تعلیم، مفید است.
رذایل چیست تا از آنها بپرهیزیم؟
فضایل کدام است، تا به آنها آراسته شویم؟
به جستجوى متون دینى و رهنمودهاى قرآنى، حدیثى مى رویم، آنگاه با کتاب دل و نفسمان تطبیق مىکنیم. تعالیم وحى مىگوید: خصلتها وعملهایى همچون: ترس، حقارت نفس، خودکمبینى، دون همتى، شتابزدگى، بدگمانى، بددهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى، بدرفتارى، کینهتوزى، خودپسندى، تکبر، حقپوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مىگردد.
اگر مىخواهید در مقایسهی لوح ضمیر خود با این خصال ناپسند، فهرست کاملترى داشته باشید، بر موارد بالا اینها را هم بیفزایید: غیبت، استهزاى دیگران، خودخواهى، شایعهپراکنى، جاهطلبى، ریاکارى، ناسپاسى، حیلهگرى، دنیادوستى، طمع، دورویى، دروغگویى، مردمآزارى، قطع رحم، دو به هم زنى، سخنچینى، بخل، حرص.
شناخت دردها نیمى از درمان است و براى خودشناسى و ارزیابى وضعیت روحى و اخلاقى خویش، لیست کاملترى از این آفات لازم است.
اوراق «پروندهی دل» را باید ورق زد و صفحه به صفحه در جستجوى اینآفتها بود. هر جا یافتیم، بىدرنگ آن «اوراق سیاه» را باید «پاکسازى»کنیم، و گرنه به جا ماندن این رذایل در پروندهی ما، روزى کار به دستمان مىدهد و رسوایمان مىسازد.
کدام یک از این دردها خطرناکتر است تا زودتر به مداوا بپردازیم؟
آن سوى صفحهی دل را هم مرور کنیم، البته با حدیثى از پیامبر خطاب به مولا علیهالسلام که فرمود:
«از اخلاق مؤمنان، حضور در نماز است و شتاب در پرداخت زکات، اطعام به مسکینان، دست نوازش بر سر یتیمان کشیدن، پاکسازى درون، اگر سخن گوید به دروغ نپردازد، چون وعده دهد تخلف نکند، اگر امانتدار شود خیانت نکند، حرف که مىزند صادق باشد، راهب شب و شیر روز، روزهدار شب خیز و متهجد، که آزارش به همسایه نمىرسد و بر زمین، متواضعانه راه مىرود و...».
این هم فهرست کوتاهى از برخى فضایل.
مکتب، تنها «انسان»هاى خوب را به عنوان «الگو» معرفى نمىکند، بلکه خصلتهاى نیک را هم بر مىشمارد و به آنها فرا مىخواند و تنها از انسانهاى بد، نکوهش نمىکند، بلکه اوصاف زشت را هم معرفى مىکند و از آنها پرهیز مىدهد. از آن نمونهها باید «الهام» گرفت و از این نمونهها «عبرت»!
پیمودن وادى سیر و سلوک، هم سخت است، هم آسان!
ذکر و ختومات و چلهنشینى و عزلتگزینى و اوراد نمىخواهد. مهم،«عمل» است، طبق آنچه «مولى» مىگوید.
این است که هم سهل است و هم ممتنع، هم راحت و هم دشوار. اگرکسى خویش را «بنده» بداند و به مقتضاى بندگى، «اطاعت» از صاحبخود کند، صدها مرحله از سلوک را پیموده است. ولى... همین یک گام، یعنى «مطیع بودن» دشوار است و نیازمند ارادههایى استوار و عزمهایىآهنین.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود:
«در دنیا دو حکیم فرزانه بودند که سالى یک بار همدیگر را مىدیدند، در هر نوبت نیز، یکى آن دیگرى را موعظه مىکرد. در یکى از این دیدارها یکى به آن دیگر گفت: مرا موعظه کن، موعظهاى جامع و موجز، چون نمىتوانم مانع عبادت تو شوم. گفت: برادرم! دقت کن که خداوند، در آنجا که نهى کرده، تو را نبیند و آنجا که دستور داده، تو را غایب نبیند».(9)
همین. آرى همین. جملهاى کوتاه است، ولى جهانى حکمت و پند درآن نهفته است.
انجام واجبات و ترک محرمات، عبارت دیگرى از همین دستورالعمل سازندگى و خودسازى است که در برخى احادیث آمده و براى «پرهیزکارترین» انسان شدن، بر همین دو کلمه تاکید شده است.
اگر همهی جهان را چشم و گوش بدانیم، اگر خود را در حصارى از دستگاههاى ضبطکننده و فیلمبردار احساس کنیم، و اگر خود را «بنده» بدانیم، نتیجه همان خواهد بود که حضرت رسالت فرمود. آنجا که امر اوست، غایب نبودن و آنجا که نهى اوست، حاضر نبودن. «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!».
آنکه «خلاف» مىکند، حتى اگر «جریمه» آن را هم بپردازد، شکستن حرمت «قانون» با پرداخت جریمه جبران نمىشود.
«گناه»، یک تخلف از قانون خدا به شمار مىآید.
«توبه» هم به عنوان راهى براى محو «عواقب کیفرى» آن قرار داده شده است. ولى آثار روحى گناه بر فرد و پیامدهاى منفى آن بر جامعه، باتوبه جبران نمىشود.
ممکن است کسى که دچار یک سانحهی تصادف یا سوختگى شده، با مراجعه فورى به پزشک، سلامت خود را باز یابد و از مرگ نجات یابد، ولىآثار آن بر چهره و اعضاى او، گاهى تا آخر عمر هم باقى است.
آیا رعایت احتیاط و پیشگیرى از بروز آتشسوزى یا حادثه، بهتر نیست؟!
همچنان که در امور درمانى، رعایت بهداشت و پیشگیرى از ابتلا، هم بهتر از معالجه است و هم آسانتر و کم خرجتر، در امور معنوى و روحى هم «پرهیز از گناه»، هم آسانتر و هم مقرون به صرفهتر از «توبه» است.
آثار گناه، بر چهرهی روح و جان باقى مىماند.
چه بسا گاهى هم فرصتیا توفیق «توبه» به دست نمىآید و آنکه توبه از گناه را به «آینده» موکول مىکند، حادثهاى، اجلى، غفلتى، آن آینده را از دست او مىگیرد.
اگر خیلى هم اهل جمع آورى «ثواب» و انجام «مستحبات» نیستیم، دست کم این هنر را از خود نشان دهیم که خلاف و گناه نکنیم.
کدام یک در سرانجام و سرنوشت ما مؤثرتر است؟ ترک گناه یا کسب ثواب؟ پیامبر خدا به امام على علیهالسلام فرموده است:
هر که از حرامهاى خدا پرهیز کند، از پرهیزکارترین مردم است.(10)
انگیزه پرورى
شوق عمل، ریشه در شناخت «ارزش» و «پاداش» آن دارد.
کسى که در کار خویش، سست و بىنیت و فاقد انگیزه مىشود، یا کارش بىارزش است، یا به ارزش کار خود توجه ندارد، یا از اجر و ثواب آن غافل است.
همه انتظار دارند که نسبت به کارى که مىکنند، «تشویق» شوند. تقدیر دیگران، نقش «شوقانگیزى» و «انگیزه پرورى» دارد.
اگر آن مشوق، خدا باشد، نیت قوىتر مىشود. اگر پاداش دهنده، پروردگار تو باشد، انگیزهاى برتر تو را به تلاش وا مىدارد.
مرز میان اخلاص و ریا همین جاست. به خاطر چه کسى کار مىکنى؟ انتظار مزد و اجر از که دارى؟ دانستن و آگاه شدن چه کسى برایت مهماست؟
اینکه انبیا، هرگز از دعوت و ارشاد و جهاد خسته نمىشدند، چون جز از خدا انتظار پاداش و تقدیر نداشتند (ان اجرى الا على الله).(11)
اینکه اولیاى الهى، نیتى قوى و ارادهاى خللناپذیر در راه اهداف خویش داشتند و دارند، چون چشم بیناى خدا را در همه حال، حاضر و ناظر خویش مىدیدند. پس چه جاى خستگى یا به ستوهآمدن یا از دست دادن انگیزه و سستشدن در عمل؟!
به محتواى ارزشى کار خویش چه قدر شناخت و عقیده دارى؟
محتواى کار تو مىتواند بزرگترین مشوق تو باشد.
وقتى اهل باطل در راه خویش، اصرار و پشت کار دارند، تو در راه «حق» چرا بى حال و بىانگیزه باشى؟
وقتى پیروان شیطان، پیوسته در حال جذب نیرو براى شیطانند، چرا پیروان رحمان در جذب نیرو براى اردوى ایمان و جبهه خیر و صلاح، کوشا نباشند؟
اگر به راه مقدس خویش، عاشق باشى، از تهمت جنون نمىترسى.
اگر به حقانیت راه و مرام و مسیر خود اطمینان داشته باشى، اتحاد نیروهاى مخالف، باید عزم تو را جزمتر و انگیزهات را قوىتر سازد، نه آنکهتو را از کار بیندازد!
هر چه صف شیطان منسجمتر شود، تو نیز صف رحمانیان را منسجمتر و «تلاش رحمانى» خویش را قوىتر و گستردهتر ساز. نبرد حق و باطل از قدیم بوده، تا آخر هم خواهد بود. تو اگر سرباز اردوى حقى، بهتقویت انگیزه بپرداز، و به تصفیهی آن. «که... راه پرخطر است و حرامیان در پیش!».
محک ارزیابى عملها «نیت» است.
شاید شکل کار و صورت ظاهر عمل، زیبا باشد، اما اگر نیتى که در وراىآن نهفته، زشتباشد، کار را هم زشت مىکند.
نفاق و ریا و تظاهر، ریشه در همین دارد، آرایش بیرون و آلایش درون! از سوى دیگر، میان نیت تا عمل، گاهى فرسنگها فاصله است.
چنان نیست که هرگاه تصمیم گرفتى، موفق به عمل شوى و نیت و انگیزه را از آن مرحله، به مرحله اجرا برسانى. هزار مانع و رادع در کار است.تردیدها، دودلىها و وسوسهها سدى به وجود مىآورد، میان «تصمیم» و«عمل». این، آفتى است که حتى در نیتهاى خوب و انگیزههاى مقدس نیز پیش مىآید.
به همان اندازه که تاکید شده بىفکر و تدبیر، کارى نکنید که پشیمان مىشوید، سفارش کردهاند که وقتى به مرحلهی «یقین» رسیدید، «عمل» و «اقدام» کنید(12) و میدان را براى «شکآفرینى» وسوسه گران و خناسان خالى نگذارید.
هم باید نیتها و انگیزهها را سالم و صالح و خدایى ساخت، هم در کار خیر و راه حق و برنامههاى مثبت، تردید به خود راه نداد و امروز و فردا نکرد،که از نیت تا عمل، حفرههاى خطرناک و لحظههاى یاس آور، بسیار است.
پ.ن:
9) انظر ان لا یراک الله حیث نهاک و لا یفقدک حیث امرک (العلم و الحکمة فىالکتاب و السنه، رى شهرى، ص 99).
10) من ورع عن محارم الله فهو من اورع الناس (وسائل الشیعه، ج 11، ص 195).
11) یونس، آیه 72.
12) لا تجعلوا علمکم جهلا و یقینکم شکا، اذا علمتم فاعملوا و اذا تیقنتمفاقدموا (نهجالبلاغه، صبحى صالح، حکمت 274).