گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(12) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(12)

دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۸۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ
    بیمارى‏هاى اخلاقى گرچه بعضى از روى علم و عمد، بد مى‏کنند و سراغ معصیت مى‏روند؛ اما عده‏اى نیز ناآگاهانه به سراغ بدى مى‏روند و چون خوبى‏ها را نمى‏شناسند، در پى آن نمى‏روند. اگر آنجا پند و هشدار سودمند است، اینجا تذکر و تعلیم، مفید است. رذایل چیست تا از آن‌ها بپرهیزیم؟ فضایل کدام است، تا به آن‌ها آراسته شویم؟ به جستجوى متون دینى و رهنمودهاى قرآنى، حدیثى مى رویم، آنگاه ‏با کتاب دل و نفسمان تطبیق مى‏کنیم. تعالیم وحى مى‏گوید: خصلت‏ها وعمل‌هایى همچون: ترس، حقارت نفس، خودکم‌بینى، دون همتى، شتابزدگى، بدگمانى، بددهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى، بدرفتارى، کینه‏توزى، خودپسندى، تکبر، حق‏پوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مى‏گردد. اگر مى‏خواهید در مقایسه‌ی لوح ضمیر خود با این خصال ناپسند، فهرست کامل‌ترى داشته باشید، بر موارد بالا این‏ها را هم بیفزایید: غیبت، استهزاى دیگران، خودخواهى، شایعه‌پراکنى، جاه‏طلبى، ریاکارى، ناسپاسى، حیله‌گرى، دنیادوستى، طمع، دورویى، دروغ‌گویى، مردم‌آزارى، قطع رحم، دو به هم زنى، سخن‌چینى، بخل، حرص. شناخت دردها نیمى از درمان است و براى خودشناسى و ارزیابى ‏وضعیت روحى و اخلاقى خویش، لیست کامل‌ترى از این آفات لازم است. اوراق «پرونده‌ی دل‏» را باید ورق زد و صفحه به صفحه در جستجوى این‏آفت‌ها بود. هر جا یافتیم، بى‏درنگ آن «اوراق سیاه‏» را باید «پاکسازى‏»کنیم، و گرنه به جا ماندن این رذایل در پرونده‌ی ما، روزى کار به دستمان‏ مى‏دهد و رسوایمان مى‏سازد. کدام یک از این دردها خطرناکتر است تا زودتر به مداوا بپردازیم؟ آن سوى صفحه‌ی دل را هم مرور کنیم، البته با حدیثى از پیامبر خطاب‏ به مولا علیه‌السلام که فرمود: «از اخلاق مؤمنان، حضور در نماز است و شتاب در پرداخت زکات، اطعام ‏به مسکینان، دست نوازش بر سر یتیمان کشیدن، پاکسازى درون، اگر سخن گوید به دروغ نپردازد، چون وعده دهد تخلف نکند، اگر امانت‌دار شود خیانت نکند، حرف که مى‏زند صادق باشد، راهب شب و شیر روز، روزه‌دار شب خیز و متهجد، که آزارش به همسایه نمى‏رسد و بر زمین، متواضعانه راه مى‏رود و...». این هم فهرست کوتاهى از برخى فضایل. مکتب، تنها «انسان‏»هاى خوب را به عنوان «الگو» معرفى نمى‏کند، بلکه خصلت‏هاى نیک را هم بر مى‏شمارد و به آن‌ها فرا مى‏خواند و تنها از انسان‏هاى بد، نکوهش نمى‏کند، بلکه اوصاف زشت را هم معرفى مى‏کند و از آن‌ها پرهیز مى‏دهد. از آن نمونه‏ها باید «الهام‏» گرفت و از این نمونه‏ها «عبرت‏»! پیمودن وادى سیر و سلوک، هم سخت است، هم آسان! ذکر و ختومات و چله‏نشینى و عزلت‌گزینى و اوراد نمى‏خواهد. مهم،«عمل‏» است، طبق آنچه «مولى‏» مى‏گوید. این است که هم سهل است و هم ممتنع، هم راحت و هم دشوار. اگرکسى خویش را «بنده‏» بداند و به مقتضاى بندگى، «اطاعت‏» از صاحب‏خود کند، صدها مرحله از سلوک را پیموده است. ولى... همین یک گام، یعنى «مطیع بودن‏» دشوار است و نیازمند اراده‏هایى استوار و عزم‌هایى‏آهنین. رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «در دنیا دو حکیم فرزانه بودند که سالى یک بار همدیگر را مى‏دیدند، در هر نوبت نیز، یکى آن دیگرى را موعظه مى‏کرد. در یکى از این دیدارها یکى به آن دیگر گفت: مرا موعظه کن، موعظه‏اى جامع و موجز، چون‏ نمى‏توانم مانع عبادت تو شوم. گفت: برادرم! دقت کن که خداوند، در آنجا که نهى کرده، تو را نبیند و آنجا که دستور داده، تو را غایب نبیند».(9) همین. آرى همین. جمله‏اى کوتاه است، ولى جهانى حکمت و پند درآن نهفته است. انجام واجبات و ترک محرمات، عبارت دیگرى از همین دستورالعمل ‏سازندگى و خودسازى است که در برخى احادیث آمده و براى‏ «پرهیزکارترین‏» انسان شدن، بر همین دو کلمه تاکید شده است. اگر همه‌ی جهان را چشم و گوش بدانیم، اگر خود را در حصارى از دستگاه‌هاى ضبط‌کننده و فیلمبردار احساس کنیم، و اگر خود را «بنده‏» بدانیم، نتیجه همان خواهد بود که حضرت رسالت فرمود. آنجا که امر اوست، غایب نبودن و آنجا که نهى اوست، حاضر نبودن. «در خانه اگر کس‏ است، یک حرف بس است!». آنکه «خلاف‏» مى‏کند، حتى اگر «جریمه‏» آن را هم بپردازد، شکستن ‏حرمت «قانون‏» با پرداخت جریمه جبران نمى‏شود. «گناه‏»، یک تخلف از قانون خدا به شمار مى‏آید. «توبه‏» هم به عنوان راهى براى محو «عواقب کیفرى‏» آن قرار داده ‏شده است. ولى آثار روحى گناه بر فرد و پیامدهاى منفى آن بر جامعه، باتوبه جبران نمى‏شود. ممکن است کسى که دچار یک سانحه‌ی تصادف یا سوختگى شده، با مراجعه فورى به پزشک، سلامت‏ خود را باز یابد و از مرگ نجات یابد، ولى‏آثار آن بر چهره و اعضاى او، گاهى تا آخر عمر هم باقى است. آیا رعایت احتیاط و پیشگیرى از بروز آتش‏سوزى یا حادثه، بهتر نیست؟! همچنان که در امور درمانى، رعایت ‏بهداشت و پیشگیرى از ابتلا، هم ‏بهتر از معالجه است و هم آسانتر و کم خرج‏تر، در امور معنوى و روحى هم‏ «پرهیز از گناه‏»، هم آسان‏تر و هم مقرون به صرفه‏تر از «توبه‏» است. آثار گناه، بر چهره‌ی روح و جان باقى مى‏ماند. چه بسا گاهى هم فرصت‏یا توفیق «توبه‏» به دست نمى‏آید و آنکه توبه ‏از گناه را به «آینده‏» موکول مى‏کند، حادثه‏اى، اجلى، غفلتى، آن آینده را از دست او مى‏گیرد. اگر خیلى هم اهل جمع آورى «ثواب‏» و انجام «مستحبات‏» نیستیم، دست کم این هنر را از خود نشان دهیم که خلاف و گناه نکنیم. کدام یک در سرانجام و سرنوشت ما مؤثرتر است؟ ترک گناه یا کسب‏ ثواب؟ پیامبر خدا به امام على‏ علیه‌السلام فرموده است: هر که از حرام‏هاى خدا پرهیز کند، از پرهیزکارترین مردم است.(10)   انگیزه پرورى شوق عمل، ریشه در شناخت «ارزش‏» و «پاداش‏» آن دارد. کسى که در کار خویش، سست و بى‏نیت و فاقد انگیزه مى‏شود، یا کارش ‏بى‏ارزش است، یا به ارزش کار خود توجه ندارد، یا از اجر و ثواب آن غافل ‏است. همه انتظار دارند که نسبت ‏به کارى که مى‏کنند، «تشویق‏» شوند. تقدیر دیگران، نقش «شوق‏انگیزى‏» و «انگیزه پرورى‏» دارد. اگر آن مشوق، خدا باشد، نیت قوى‏تر مى‏شود. اگر پاداش دهنده، پروردگار تو باشد، انگیزه‏اى برتر تو را به تلاش وا مى‏دارد. مرز میان اخلاص و ریا همین جاست. به خاطر چه کسى کار مى‏کنى؟ انتظار مزد و اجر از که دارى؟ دانستن و آگاه شدن چه کسى برایت مهم‏است؟ اینکه انبیا، هرگز از دعوت و ارشاد و جهاد خسته نمى‏شدند، چون جز از خدا انتظار پاداش و تقدیر نداشتند (ان اجرى الا على الله).(11) اینکه اولیاى الهى، نیتى قوى و اراده‏اى خلل‏ناپذیر در راه اهداف ‏خویش داشتند و دارند، چون چشم بیناى خدا را در همه حال، حاضر و ناظر خویش مى‏دیدند. پس چه جاى خستگى یا به ستوه‌آمدن یا از دست دادن ‏انگیزه و سست‏شدن در عمل؟! به محتواى ارزشى کار خویش چه قدر شناخت و عقیده دارى؟ محتواى کار تو مى‏تواند بزرگترین مشوق تو باشد. وقتى اهل باطل در راه خویش، اصرار و پشت کار دارند، تو در راه «حق‏» چرا بى حال و بى‏انگیزه باشى؟ وقتى پیروان شیطان، پیوسته در حال جذب نیرو براى شیطانند، چرا پیروان رحمان در جذب نیرو براى اردوى ایمان و جبهه خیر و صلاح، کوشا نباشند؟ اگر به راه مقدس خویش، عاشق باشى، از تهمت جنون نمى‏ترسى. اگر به حقانیت راه و مرام و مسیر خود اطمینان داشته باشى، اتحاد نیروهاى مخالف، باید عزم تو را جزم‏تر و انگیزه‏ات را قوى‏تر سازد، نه آنکه‏تو را از کار بیندازد! هر چه صف شیطان منسجم‏تر شود، تو نیز صف رحمانیان را منسجم‏تر و «تلاش رحمانى‏» خویش را قوى‏تر و گسترده‏تر ساز. نبرد حق‏ و باطل از قدیم بوده، تا آخر هم خواهد بود. تو اگر سرباز اردوى حقى، به‏تقویت انگیزه بپرداز، و به تصفیه‌ی آن. «که... راه پرخطر است و حرامیان در پیش!». محک ارزیابى عمل‌ها «نیت‏» است. شاید شکل کار و صورت ظاهر عمل، زیبا باشد، اما اگر نیتى که در وراى‏آن نهفته، زشت‏باشد، کار را هم زشت مى‏کند. نفاق و ریا و تظاهر، ریشه در همین دارد، آرایش بیرون و آلایش درون! از سوى دیگر، میان نیت تا عمل، گاهى فرسنگ‌ها فاصله است. چنان نیست که هرگاه تصمیم گرفتى، موفق به عمل شوى و نیت و انگیزه را از آن مرحله، به مرحله اجرا برسانى. هزار مانع و رادع در کار است.تردیدها، دودلى‏ها و وسوسه‏ها سدى به وجود مى‏آورد، میان «تصمیم‏» و«عمل‏». این، آفتى است که حتى در نیت‏هاى خوب و انگیزه‏هاى مقدس‏ نیز پیش مى‏آید. به همان اندازه که تاکید شده بى‌فکر و تدبیر، کارى نکنید که پشیمان ‏مى‏شوید، سفارش کرده‏اند که وقتى به مرحله‌ی «یقین‏» رسیدید، «عمل‏» و «اقدام‏» کنید(12) و میدان را براى «شک‌آفرینى‏» وسوسه گران و خناسان ‏خالى نگذارید. هم باید نیت‏ها و انگیزه‏ها را سالم و صالح و خدایى ساخت، هم در کار خیر و راه حق و برنامه‏هاى مثبت، تردید به خود راه نداد و امروز و فردا نکرد،که از نیت تا عمل، حفره‏هاى خطرناک و لحظه‏هاى یاس آور، بسیار است.   پ.ن: 9) انظر ان لا یراک الله حیث نهاک و لا یفقدک حیث امرک (العلم و الحکمة فى‏الکتاب و السنه، رى شهرى، ص 99). 10) من ورع عن محارم الله فهو من اورع الناس (وسائل الشیعه، ج 11، ص 195). 11) یونس، آیه 72. 12) لا تجعلوا علمکم جهلا و یقینکم شکا، اذا علمتم فاعملوا و اذا تیقنتم‏فاقدموا (نهج‏البلاغه، صبحى صالح، حکمت 274).    
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه