گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(17) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(17)

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۸۹، ۰۹:۴۲ ب.ظ
    نگاه چشم، دریچه‏اى به دنیاى قلب است. «دیدن‏» و «نظر»، خواستن دل را در پى دارد.(17) با این حساب، باید به آنچه در «چشم‌انداز» ما قرار مى‏گیرد، حساس‏ باشیم. دیدنى‏ها، چه خوب و چه بد، گرایش ما را به سوى خود «جذب‏» مى‏کند و ما اغلب، مجذوب چیزى مى‏شویم که مى‏بینیم. اگر به افق دور دست ‏بنگریم، «وسعت دید» پیدا مى‏کنیم و اگر فقط به ‏جلوى پاى خود نگاه کنیم، «نقد‌اندیش‏» و «حاضرگرا» و «تنگ‌نظر»مى‏شویم. آنچه به صورت تصویر، فیلم، منظره، خط، تابلو، چهره و... در برابر دید ما قرار مى‏گیرد، به درون و روح و فکر ما نفوذ مى‏کند. درست است که مى‏توان از کتاب تاریخ، با زندگى گذشتگان آشنا شد واز سرانجام آنان «عبرت‏» گرفت، ولى چرا در قرآن کریم، آن همه تاکید است که: بروید، بگردید، ببینید و عبرت بگیرید؟! چون در «دیدن‏»، اثرى‏است که در خواندن و شنیدن نیست. «نگاه حرام‏» چرا آن همه نکوهیده است، چون دل را هم به دنبال ‏حرام مى‏کشد. نگاه به چهره‌ی عالم، نگاه به در خانه‌ی عالم، نگاه به کعبه، نگاه به صفحه‌ی ‏قرآن چرا عبادت است و ثواب دارد؟ چون این نگاه، جلوه‏هایى از معنویت و پاکى و حق را به درون انسان منتقل مى‏کند. عارفان، مراقب چشم و نگاه خویشند. به حرام نمى‏نگرند، تا تیرگى و سیاهى از روزنه‌ی «نگاه ناپاک‏» به «خانه‌ی دل‏» نفوذ نکند. وقتى دل، از راه چشم تغذیه مى‏شود، چرا «غذاى حرام‏» به آن بدهیم؟ زنى زیبا از گذرگاهى عبور کرد. حضرت على‏ علیه‌السلام و جمعى هم نشسته‏ بودند. یکى از حاضران، با چشم و نگاه، آن زن را تعقیب کرد. حضرت او را نکوهش کرد و فرمود: همین گونه نگاه‌هاست که شهوت جنسى را بر مى‏انگیزد...(18) براى طهارت درون، دیده را پاک نگاه داریم و بر این پنجره، دیدبانى کنیم. هر کس نقطه یا نقاط ضعفى دارد. نقطه‌ضعف برخى هم «شهوت‏» و«مسایل جنسى‏» است. آنکه نتواند این غریزه را تحت کنترل خویش آورد، گاهى آبروى یک‏ عمر را در یک «لحظه‏» و با یک «نگاه‏» مى‏بازد. بسیارند افراد ضعیف‏النفسى که چون اراده‏اى قوى ندارند، مغلوب‏ «شهوت‏» مى‏شوند و معصیت‏هایى از «نگاه حرام‏» و «چشم‌چرانى‏»گرفته، تا ارتباط‌هاى نامشروع و فسق و فجور و... را مرتکب مى‏شوند، و البته که بعد از آن هم به خاطر رسوایى، پشیمان مى‏شوند. ولى... مگر آبروى ریخته، قابل جمع‏کردن است؟ کشتن نفس و سرکوب غرایز، اسلامى و شرعى نیست، ولى مهار آن، هم شدنى است، هم مطلوب دین. این همان است که با «عفاف‏» از آن یاد مى‏شود و تقویت نیروى تقوا، مهارى است‏ بر سرکشى نفس و لجامى است‏ بر طغیان غرایز. حتى روزه گرفتن، طغیان و فوران نیروى شهوت را کاهش مى‏دهد. و ازپرخورى و شکمبارگى نیز، جز شدت و صولت «قوه‌ی شهویه‏» برنیاید. اگر نیروى جنسى در اختیار و مهار انسان نباشد، همچون مرکبى ‏چموش و حیوانى لجام گسیخته، سوار را بر زمین مى‏زند و اگر این غریزه،تعدیل شده و در مسیر صحیح و طبیعى به کار گرفته نشود، مزرعه‌ی عمر انسان چراگاه شیاطین پیدا و پنهان مى‏شود. گاهى نگاه، اولین گام یک «راه اشتباه‏» است. کسى که نگاه‌هایش را تحت اختیار نداشته باشد، در سراشیبى غیرقابل کنترل قرار مى‏گیرد. اگر در احادیث، نگاه را تیرى از تیرهاى ابلیس‏ شمرده‏اند، از این رهگذر است.(19) اسیران نگاه، فراوانند. آنکه نتواند حریف پلک‏هاى خویش شود و آن را بر روى حرام و ناروا ببندد، چگونه ادعاى اراده و خودساختگى دارد؟! شیطان، پیوسته دل‏هاى جوانان را هدف تیر نگاه قرار مى‏دهد. آنچه‏ این تیرها را مى‏شکند، «عفاف‏» است. و آنچه سپر در برابر هجوم شهوت ‏است، «تقوا»ست.   مسند نشین قناعت چه کسى آزاد است و چه کسى اسیر؟ گاهى زندان و زنجیر، بر دست و پاست و «جسم‏» را به بند کشیده است، گاهى هم روح و فکر، در زندان خصلت‏هاى بد و عادات شوم و اعمال‏ناپسند، زندانى است. اسارت جسم، پا را از رفتن و اندام را از جابجایى و تحرک باز مى‏دارد. اما... روح اسیر و فکر گرفتار، از طیران و پرواز در فضاهاى بازترى محروم ‏مى‏شود. به قول سعدى، اگر انسان از «پاى‏بند شهوت‏» به درآید، طیران آدمیت‏ را هم شاهد خواهد بود، که پر اوج‏تر از طیران مرغ است.(20) بنده‌ی شکم و شهوت، اسیرى گرفتار است، هرچند خود را «آزاد» پندارد. «معتاد»، زندانى یک عادت شوم است، دنیاپرست، اسیر ثروت‏اندوزى ‏است، طمع‌کار، در قید و بند مال و منال، زندانى است. آزاده کسى است که از دام تمنیات رها باشد و مالک دنیا و ثروت باشد، نه مملوک و برده‌ی آن. با این معیار و مقیاس، بسیارى از آزادان اسیرند، و بسیارى از اسیران،آزاده‏اند. گرفتار هر چه باشى، اسیر و برده‌ی آنى. حضرت على ‏علیه‌السلام فرمود: «العبد حر ان قنع، الحر عبد ان طمع‏».(21) «بنده، اگر اهل «قناعت‏» باشد، آزاد است و آزاد، اگر اهل «طمع‏» باشد، برده است. آنکه از سرمایه‌ی قناعت ‏برخوردار است، بر «افزون‌خواهى‏» و تمایلات ‏سیرى‏ناپذیر خود مهار مى‏زند. نمى‏خواهد، تا به خاطر «خواستن‏»، به ذلت‏ نیفتد. ولى گرفتاران بیمارى طمع، سیرى نمى‏شناسند، چرا که دنیا دریایى ‏است ‏با آب شور، که هر چه بیشتر جمع کنند، تشنه‏تر مى‏شوند. آزمندان، چون مهار بر «خواسته‏»هاى خویش نمى‏زنند، طمع و حرص، آنان را به‏ ذلت و خوارى و حقارت و بردگى مى‏کشد، تا به آنچه مى‏خواهند، برسند، ازهر راه و به هر صورت که باشد!... آنکه مسندنشین کاخ قناعت است، آزاد است.(22) آنکه گرفتار حرص و آز و افزون‏طلبى است، همیشه برده و گرفتار است. چه بسیارند آزادان گرفتار! و توانگران فقیر! این آزادگى و گرفتارى، یا توانگرى و فقر، به اراده و ارادت انسان باز مى‏گردد. داشتن «عزم‏» و «اراده‏»، در سعادت هر کس نقش دارد، و در سعادت و کمال «جوانان‏»، بیشتر! زندگى، همچون حرکت در مسیرى است پرسنگلاخ و پرنشیب و فراز، با طوفان‏هایى که مى‏وزد و موج‏هایى که بر مى‏خیزد و موانعى که راه را بر ما مى‏بندد و حرکت را کند مى‏سازد. تقویت عزم و اراده هم، برنامه و تمرین مى‏خواهد. «روزه و رمضان‏»، فرصتى و برنامه‏اى براى همین هدف است. گرچه به ظاهر، نوعى کنترل و محدودیت در خوراک و لذائذ و... است، لیکن از رهگذر همین کنترل‏ها، هم فکر و اخلاق و عمل، سالم مى‏ماند، هم اراده‌ی جوان تقویت مى‏شود و با «داشتن و نخوردن‏» و «خواستن و مهار بر خواسته‏ها زدن‏»، نیروى عزم و تصمیم، افزایش مى‏یابد. سرعت‏گیرهاى خیابان‏ها و گذرگاه‌ها، یا تعیین حداکثر سرعت در رانندگى، گرچه ابتدا به نظر انسان تلخ و دشوار مى‏آید، ولى فرجام آن، «سلامتى‏» است و جلوگیرى از «خطر» و بروز «حادثه‏»! «روزه‏» نیز، روح را پاک، اراده را قوى، جسم را تندرست و دل را خاشع ‏مى‏سازد. آیا اینها ارزش اندکى است؟ کلام الهى در قرآن که بر فریضه‌ی روزه تاکید دارد، محور عمده‌ی آثار و برکات آن را «تقوا» مى‏شمارد.(لعلکم تتقون).(23) و مگر تقوا، چیزى جز خویشتن‌دارى از معصیت و پرهیز از گناه، در سایه‌ی ایمان استوار است؟ «تقویت اراده‏» را به عنوان درسى از رمضان و روزه، از یاد نبریم.   پ.ن: 17) هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد (بابا طاهر). 18) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 412. 19) امام صادق‏علیه السلام: ایاکم و النظر، فانه سهم من سهام ابلیس (وسائل‏الشیعه، ج‏14،ص 60). 20) طیران مرغ دیدى؟ تو ز پاى بند شهوت به در آى، تا ببینى طیران آدمیت. 21) غررالحکم. 22) ما محو تجلى الهیم آسوده ز حب مال و جاهیم همواره به مسند قناعت در کشور فقر، پادشاهیم. 23) بقره، آیه 183.  
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه