گامی در مسیر (به بهانهی ماه مبارک رمضان)(17)
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۸۹، ۰۹:۴۲ ب.ظ
نگاه
چشم، دریچهاى به دنیاى قلب است.
«دیدن» و «نظر»، خواستن دل را در پى دارد.(17)
با این حساب، باید به آنچه در «چشمانداز» ما قرار مىگیرد، حساس باشیم. دیدنىها، چه خوب و چه بد، گرایش ما را به سوى خود «جذب» مىکند و ما اغلب، مجذوب چیزى مىشویم که مىبینیم.
اگر به افق دور دست بنگریم، «وسعت دید» پیدا مىکنیم و اگر فقط به جلوى پاى خود نگاه کنیم، «نقداندیش» و «حاضرگرا» و «تنگنظر»مىشویم.
آنچه به صورت تصویر، فیلم، منظره، خط، تابلو، چهره و... در برابر دید ما قرار مىگیرد، به درون و روح و فکر ما نفوذ مىکند.
درست است که مىتوان از کتاب تاریخ، با زندگى گذشتگان آشنا شد واز سرانجام آنان «عبرت» گرفت، ولى چرا در قرآن کریم، آن همه تاکید است که: بروید، بگردید، ببینید و عبرت بگیرید؟! چون در «دیدن»، اثرىاست که در خواندن و شنیدن نیست.
«نگاه حرام» چرا آن همه نکوهیده است، چون دل را هم به دنبال حرام مىکشد.
نگاه به چهرهی عالم، نگاه به در خانهی عالم، نگاه به کعبه، نگاه به صفحهی قرآن چرا عبادت است و ثواب دارد؟ چون این نگاه، جلوههایى از معنویت و پاکى و حق را به درون انسان منتقل مىکند.
عارفان، مراقب چشم و نگاه خویشند. به حرام نمىنگرند، تا تیرگى و سیاهى از روزنهی «نگاه ناپاک» به «خانهی دل» نفوذ نکند.
وقتى دل، از راه چشم تغذیه مىشود، چرا «غذاى حرام» به آن بدهیم؟
زنى زیبا از گذرگاهى عبور کرد. حضرت على علیهالسلام و جمعى هم نشسته بودند. یکى از حاضران، با چشم و نگاه، آن زن را تعقیب کرد. حضرت او را نکوهش کرد و فرمود:
همین گونه نگاههاست که شهوت جنسى را بر مىانگیزد...(18) براى طهارت درون، دیده را پاک نگاه داریم و بر این پنجره، دیدبانى کنیم.
هر کس نقطه یا نقاط ضعفى دارد. نقطهضعف برخى هم «شهوت» و«مسایل جنسى» است.
آنکه نتواند این غریزه را تحت کنترل خویش آورد، گاهى آبروى یک عمر را در یک «لحظه» و با یک «نگاه» مىبازد.
بسیارند افراد ضعیفالنفسى که چون ارادهاى قوى ندارند، مغلوب «شهوت» مىشوند و معصیتهایى از «نگاه حرام» و «چشمچرانى»گرفته، تا ارتباطهاى نامشروع و فسق و فجور و... را مرتکب مىشوند، و البته که بعد از آن هم به خاطر رسوایى، پشیمان مىشوند.
ولى... مگر آبروى ریخته، قابل جمعکردن است؟
کشتن نفس و سرکوب غرایز، اسلامى و شرعى نیست، ولى مهار آن، هم شدنى است، هم مطلوب دین. این همان است که با «عفاف» از آن یاد مىشود و تقویت نیروى تقوا، مهارى است بر سرکشى نفس و لجامى است بر طغیان غرایز.
حتى روزه گرفتن، طغیان و فوران نیروى شهوت را کاهش مىدهد. و ازپرخورى و شکمبارگى نیز، جز شدت و صولت «قوهی شهویه» برنیاید.
اگر نیروى جنسى در اختیار و مهار انسان نباشد، همچون مرکبى چموش و حیوانى لجام گسیخته، سوار را بر زمین مىزند و اگر این غریزه،تعدیل شده و در مسیر صحیح و طبیعى به کار گرفته نشود، مزرعهی عمر انسان چراگاه شیاطین پیدا و پنهان مىشود.
گاهى نگاه، اولین گام یک «راه اشتباه» است.
کسى که نگاههایش را تحت اختیار نداشته باشد، در سراشیبى غیرقابل کنترل قرار مىگیرد. اگر در احادیث، نگاه را تیرى از تیرهاى ابلیس شمردهاند، از این رهگذر است.(19)
اسیران نگاه، فراوانند.
آنکه نتواند حریف پلکهاى خویش شود و آن را بر روى حرام و ناروا ببندد، چگونه ادعاى اراده و خودساختگى دارد؟!
شیطان، پیوسته دلهاى جوانان را هدف تیر نگاه قرار مىدهد. آنچه این تیرها را مىشکند، «عفاف» است. و آنچه سپر در برابر هجوم شهوت است، «تقوا»ست.
مسند نشین قناعت
چه کسى آزاد است و چه کسى اسیر؟
گاهى زندان و زنجیر، بر دست و پاست و «جسم» را به بند کشیده است،
گاهى هم روح و فکر، در زندان خصلتهاى بد و عادات شوم و اعمالناپسند، زندانى است.
اسارت جسم، پا را از رفتن و اندام را از جابجایى و تحرک باز مىدارد. اما... روح اسیر و فکر گرفتار، از طیران و پرواز در فضاهاى بازترى محروم مىشود.
به قول سعدى، اگر انسان از «پاىبند شهوت» به درآید، طیران آدمیت را هم شاهد خواهد بود، که پر اوجتر از طیران مرغ است.(20)
بندهی شکم و شهوت، اسیرى گرفتار است، هرچند خود را «آزاد» پندارد.
«معتاد»، زندانى یک عادت شوم است، دنیاپرست، اسیر ثروتاندوزى است، طمعکار، در قید و بند مال و منال، زندانى است.
آزاده کسى است که از دام تمنیات رها باشد و مالک دنیا و ثروت باشد، نه مملوک و بردهی آن.
با این معیار و مقیاس، بسیارى از آزادان اسیرند، و بسیارى از اسیران،آزادهاند. گرفتار هر چه باشى، اسیر و بردهی آنى.
حضرت على علیهالسلام فرمود:
«العبد حر ان قنع، الحر عبد ان طمع».(21)
«بنده، اگر اهل «قناعت» باشد، آزاد است و آزاد، اگر اهل «طمع» باشد، برده است.
آنکه از سرمایهی قناعت برخوردار است، بر «افزونخواهى» و تمایلات سیرىناپذیر خود مهار مىزند. نمىخواهد، تا به خاطر «خواستن»، به ذلت نیفتد.
ولى گرفتاران بیمارى طمع، سیرى نمىشناسند، چرا که دنیا دریایى است با آب شور، که هر چه بیشتر جمع کنند، تشنهتر مىشوند. آزمندان، چون مهار بر «خواسته»هاى خویش نمىزنند، طمع و حرص، آنان را به ذلت و خوارى و حقارت و بردگى مىکشد، تا به آنچه مىخواهند، برسند، ازهر راه و به هر صورت که باشد!...
آنکه مسندنشین کاخ قناعت است، آزاد است.(22)
آنکه گرفتار حرص و آز و افزونطلبى است، همیشه برده و گرفتار است.
چه بسیارند آزادان گرفتار! و توانگران فقیر! این آزادگى و گرفتارى، یا توانگرى و فقر، به اراده و ارادت انسان باز مىگردد.
داشتن «عزم» و «اراده»، در سعادت هر کس نقش دارد،
و در سعادت و کمال «جوانان»، بیشتر!
زندگى، همچون حرکت در مسیرى است پرسنگلاخ و پرنشیب و فراز، با طوفانهایى که مىوزد و موجهایى که بر مىخیزد و موانعى که راه را بر ما مىبندد و حرکت را کند مىسازد.
تقویت عزم و اراده هم، برنامه و تمرین مىخواهد.
«روزه و رمضان»، فرصتى و برنامهاى براى همین هدف است.
گرچه به ظاهر، نوعى کنترل و محدودیت در خوراک و لذائذ و... است، لیکن از رهگذر همین کنترلها، هم فکر و اخلاق و عمل، سالم مىماند، هم ارادهی جوان تقویت مىشود و با «داشتن و نخوردن» و «خواستن و مهار بر خواستهها زدن»، نیروى عزم و تصمیم، افزایش مىیابد.
سرعتگیرهاى خیابانها و گذرگاهها، یا تعیین حداکثر سرعت در رانندگى، گرچه ابتدا به نظر انسان تلخ و دشوار مىآید، ولى فرجام آن، «سلامتى» است و جلوگیرى از «خطر» و بروز «حادثه»!
«روزه» نیز، روح را پاک، اراده را قوى، جسم را تندرست و دل را خاشع مىسازد.
آیا اینها ارزش اندکى است؟
کلام الهى در قرآن که بر فریضهی روزه تاکید دارد، محور عمدهی آثار و برکات آن را «تقوا» مىشمارد.(لعلکم تتقون).(23)
و مگر تقوا، چیزى جز خویشتندارى از معصیت و پرهیز از گناه، در سایهی ایمان استوار است؟
«تقویت اراده» را به عنوان درسى از رمضان و روزه، از یاد نبریم.
پ.ن:
17) هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد (بابا طاهر).
18) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 412.
19) امام صادقعلیه السلام: ایاکم و النظر، فانه سهم من سهام ابلیس (وسائلالشیعه، ج14،ص 60).
20) طیران مرغ دیدى؟ تو ز پاى بند شهوت به در آى، تا ببینى طیران آدمیت.
21) غررالحکم.
22) ما محو تجلى الهیم آسوده ز حب مال و جاهیم همواره به مسند قناعت در کشور فقر، پادشاهیم.
23) بقره، آیه 183.