گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(26) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(26)

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۸۹، ۰۹:۵۱ ب.ظ
    دشمن کیست؟ «دشمن‏شناسى‏»، یکى از ضرورى‏ترین شناخت‏هاست، ولى دشمنى‌کردن با دشمن و دشمن‌دانستن او و هوشیارى در مقابل دشمنى‏هایش ازآن ضرورى‏تر است. دشمن، تنها آن نیست که به خاک میهن ما تجاوز کند، یا نقشه‌ی قتل و نابودى ما را بکشد، یا اموال ما را بدزدد. آنکه «گوهر یقین‏» را مى‏رباید و به جاى آن «تردید» و «شک‏» تحویلمان مى‏دهد، دشمن ماست. آنکه «احساس مسؤولیت‏» را از ما مى‏گیرد و در عوض، «بى‏خیالى‏» تزریق مى‏کند، دشمن است. آنکه «توکل‏» ما را غارت مى‏کند و بذر «بى‏اعتمادى‏» به وعده‏هاى خدا و پیغمبر را در مزرعه‌ی جانمان مى‏پاشد، دشمنى دیگر است. دشمن، دشمن است. دوست‌پنداشتن دشمن و ناتوان و ناچیز‌شمردن‏ آن، غفلت‏آور است و موجب خنجرخوردن از پشت مى‏شود. از دشمن صریح و رویاروى کمتر ضرر مى‏بینیم، تا دشمن پنهان و دور رو.(10) آنکه آشکارا خود را دشمن معرفى مى‏کند، کم‌خطرتر از دشمنى است‏که شعار دوستى مى‏دهد و دشمنى خود را پوشیده مى‏دارد و نقاب دوستى و خیرخواهى به چهره مى‏زند.(11) هم شناخت دشمن ضرورى است، هم آشنایى با شگردها و شیوه‏هاى ‏دشمنى‏اش. در حدیث است از قول امیرالمؤمنین ‏علیه‌السلام که فرمود: «بزرگترین دشمن، دشمنى است که مکر و کید خویش را بیشتر پنهان ‏سازد».(12) و آیا با «تسویلات‏» نفس و «وسوسه‏ها»ى آن آشنایید؟ با دشمن نفس، صلح‌کردن ننگ است چون در همه حال، با خرد در جنگ است هر چند سخن ز آشتى مى‏گوید خصمى است که آتش بس او نیرنگ است ساده‏لوح کسى است که به تمنیات بى‏پایان و سیرى‏ناپذیر و نامحدود«نفس‏» و خواسته‏هاى «دل‏»، سخاوتمندانه «آرى‏» بگوید! «نفس اماره‏»، یک دشمن داخلى و خانگى است، از آن غافل نشویم! نفس، گاهى انسان را از بالاترین مرتبه بر زمین مى‏زند و نعمت را به‏ نقمت و عامل «عروج‏» را به وسیله «سقوط‏» تبدیل مى‏کند و مقام و شهرت را دامى براى صید انسان مى‏سازد. دست‏یافتن، به «مقام‏»، همیشه موجب خوشحالى نیست. گاهى کسانى که «بالا» مى‏روند، شدیدتر زمین مى‏خورند و آسیب‏ مى‏بینند. آنکه نتواند «خود» را در پیچ و خم جاذبه‏ها، لغزشگاه‏ها، هوس‏ها و وسوسه‏ها حفظ کند و خود را نساخته باشد، هر چه «بالاتر» رود، سقوطش‏ هلاکت‏بارتر و شکننده‏تر است. حضرت امام‏ قدس‌سره فرمود: «خدا نکند قبل از آنکه انسان خودش را بسازد، دنیا به او روى آورد.» و چه سخن شگفت و هشدار دهنده و سازنده‏اى! گاهى براى بعضى‏ها، کنار بودن از صحنه‌ی مقام‌ها، مسؤولیت‌ها و ریاست‌ها مفیدتر و خوش‏عاقبت‏تر است، زیرا اگر مطرح و مشهور شوند، ظرفیت‏ «شهرت‏» و «مقام‏» را ندارند و «خود» را گم مى‏کنند، بخصوص اگر ره‏ صدساله را یک‌شبه طى کرده باشند و عنوان و نام و آوازه‏اى را که دیگران به‏ طور طبیعى از رهگذر یک عمر تلاش و رنج و فداکارى به دست مى‏آورند، اینان در «جوانى‏» و آغاز راه و بدون طى آن مراحل کسب کرده باشند. به ‏نوعى «دولت مستعجل‏» و میوه‌ی زودرس و شکفتن نابهنگام! سعدى گوید: «هر چه زود بر آید، دیر نپاید.» این اشاره، به همان سرنگونى فواره است و فرودى که در پى هر فراز است و سقوط و هبوطى که پس‏از «عروج بی‌جا» و «صعود بى‌هنگام‏» دیده‏ مى‏شود. این که نام و عنوان انسان بر سر زبان‌ها بیفتد، براى حاشیه‏نشینان و ناظران، وسوسه‏انگیز است و براى ناموران، جاده‏اى لغزنده و سکویى بر لب ‏یک پرتگاه... چه اصرارى به مطرح‌بودن و مشهورشدن؟ آفات و خطرات آن را نمى‏بینید؟ گمنامى نعمتى است که تنها گرفتاران «شهرت‏» و دردسرها و عوارض‏ «معروف شدن‏» به ارزش آن واقفند. بیچاره آنان که شب و روز در تلاشند تا مشهور شوند.   یک جرعه حکمت آن‏گونه که یک باغبان، بوستان‌هاى سرسبز و گل‌هاى شاداب تربیت ‏مى‏کند، و آن‏گونه که یک کشاورز نمونه، مزرعه‌ی خود را به بهترین صورت‏ مطلوب در مى‏آورد، و آن‏سان که یک اسب‏سوار، اسب خودش را به حرکت‌هاى مناسب و بجا و انعطاف‌پذیرى در مواقع مختلف و لازم، عادت مى‏دهد، انسان هم باید به عنوان باغبان دل و جان، به «تربیت‏خویش‏» بپردازد. آنچه در فرهنگ دینى ما به نام «تادیب نفس‏» مطرح است، همین ‏ادب‌کردن و تربیت‏ خویشتن است. مگر همیشه باید به دیگران تذکر داد؟ خودمان که محتاج‏تریم. مگر همیشه باید به کار و رفتار این و آن دقت کرد و خوب و بد را شناخت و تذکر داد و داورى کرد؟ خودمان هم بى‏نیاز از تذکر یا «ارزیابى‏ خویش‏» نیستیم. به یک نمونه از روش‌هاى تعلیمى و خودسازى از زبان حضرت على‏ علیه‌السلام‏دقت کنیم که فرمود: «کفاک ادبا لنفسک اجتناب ما تکرهه من غیرک‏»(13) براى نشان دادن اینکه خودت را ادب و تربیت کرده‏اى، همین کافى‏ است که از آنچه در دیگران بد و ناپسند مى‏دانى، اجتناب و پرهیز کنى. عجبا!... این حرف را سعدى هم به بیانى دیگر، از قول لقمان حکیم چنین‏آورده است: «لقمان را گفتند: ادب از که آموختى؟ گفت: از بى‏ادبان! هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، ترک آن را برخودم لازم دیدم.»(14) حال، مى‏توانیم به خودمان نمره و امتیاز بدهیم: آیا واقعا از آنچه در دیگران زشت و ناپسند مى‏دانیم، پرهیز مى‏کنیم؟ مثلا اگر کسى به ما بى‏اعتنایى کند، یا پشت‏سر ما حرف بزند، یا نوبت ما راغصب کند، ناراحت مى‏شویم و اگر در ایام امتحان یا هنگام مطالعه، کسى‏ مزاحم ما شود، او را بى‏فرهنگ و بى‏تعهد مى‏دانیم. خودمان چگونه‏ایم؟... آیا مواظبیم که نسبت‏ به دیگران بى‏احترامى و بى‏اعتنایى و غیبت و حق‏کشى و مزاحمت نداشته باشیم؟ مراعات این، نشانه‌ی «ادب‏» از دیدگاه حضرت على‏ علیه‌السلام است. اگر صفتى ناپسند است، در همه و از همه زشت است، حتى اگر در خود ما باشد. مگر ما با دیگران چه فرقى داریم؟ برخورد «کریمانه‏» با دیگران، مرتبه‏اى والاتر از کمال روحى را نشان ‏مى‏دهد و نشانه‌ی عظمت‏ روحى وهمت‏ بلند است و این یک‏ «هنر بزرگ‏» است. هنر آن نیست که بدى را با بدى، تندى را با تندى و خشونت را با رفتارى خشن‏تر، پاسخ دهى. اگر «ظرفیت روح‏» و «کرامت نفس‏» داشتى و توانستى پرخاش‌ها وخشونت‌هاى دیگران را با «متانت‏» و «نرمش‏» جواب دهى، آنگاه لذت‏پیروزى بدون لشگر و یاور را خواهى‏ چشید و عقب‏نشینى حریف ‏را خواهى ‏دید. امام سجاد علیه‌السلام از خدا توفیق مى‏طلبد که در برابر نیرنگ‏بازى و فریب‌کارى دیگران، خیرخواهانه برخورد کند و با آنان که کناره‏گیرى وجدایى پیش مى‏گیرند، احسان و نیکى کند و به محروم‏کنندگان بخشش‏کند، با قطع رحم‌کنندگان صله‌ی رحم داشته باشد، نسبت ‏به کسانى که او را «غیبت‏» مى‏کنند، یاد نیکو داشته باشد و به جاى افشاى عیوب‌شان، خوبی‌هایشان را بازگوید، از خوبى‏ها تشکر کند و از بدی‌ها چشم بپوشد...(15) این، همان برخورد «کریمانه‏» است که هنر مردان بزرگ و روح‌هاى ‏متعالى و جان‌هاى پاک‌شده از غرور و منیت است و روح معاشرت زیبا در جامعه‌ی مکتبى است. اگر کسى به تو بى‏مهرى و بى‏اعتنایى کرد، یا از تو به احترام یاد نکرد، یاخوبی‌هاى تو را نادیده گرفت، هم مى‏توانى بى‏اعتنایى و بى‏حرمتى و ناسپاسى کنى، که همان «مقابله به مثل‏» است و از همه کس بر مى‏آید، هم مى‏توانى ضعف و خطاى او را نادیده بگیرى، احترام کنى، خوبی‌هایش‏ را بگویى و تقدیر کنى، که این رفتار، «برخورد کریمانه‏» و یک «هنر» است. این است که مانند یک تابلوى هنرى، جاودانه ‏مى‏درخشد و ماندگاراست.   پ.‏ن: 10) در شناخت منافقین، به «سوره منافقون‏» رجوع شود. نیز به خطبه 185 نهج البلاغه درتوصیف منافقان. 11) اخاف علیکم کل منافق الجنان‏عالم اللسان، یقول ما تعرفون و یفعل ماتنکرون. (نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه 27، به نقل از پیامبر اکرم). 12) اکبر الاعداء اخفاهم مکیدة (الحیاة، ج‏1 ص‏133). 13) نهج البلاغه، صحبى صالح، حکمت 412. 14) گلستان سعدى. 15) دعاى مکارم الاخلاق، صحیفه سجادیه، دعاى‏20.  
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه