گرگ سیاه چشم تو دل را درید و رفت؛ زهراسادات ضرابی
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۸۹، ۰۱:۵۵ ق.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
گرگ سیاه چشم تو دل را درید و رفت
جان دادن فجیع دلم را ندید و رفت
وابسته شد درخت به بال پرندهای
بیگانه وقت کوچ از آنجا پرید و رفت
گفتم که کاش مثل تو پروانه میشدم
دورم چه ساده پیلهی حسرت تنید و رفت
عمری کنار جاده به پایش نشستم و
از راههای دیگر دنیا رسید و رفت
خود را اسیر میلهی تن کرد یک قفس
وقتی که مرغ عشق دلش پر کشید و رفت
چندین غزل به شوق برایش سرودم و
ناگاه دل سپرد به شعر سپید و رفت
زهراسادات ضرابی
* منبع: وبلاگ شاعرانهها