گریهی بیفایده
جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۲۵ ق.ظ
عاقد که داشت «صیغهی عقد» رو جاری میکرد،
مثل ابر بهاری اشک میریخت؛ از شوق.
***
وکیلم...؟؟؟
این دفعه بلهای که میگه کشدار نیست...
محکم و قرص: بله!
فقط شش ماه گذشته...
هنوز عروسی نکردن...
با تمام وجود سعی کرد این دفعه دیگه گریه نکنه؛ اما...
وقتی «صیغهی طلاق» داشت جاری میشد...