یاد شهیدان به خیر :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

یاد شهیدان به خیر

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۸۴، ۰۱:۴۳ ق.ظ
یاد شهیدان بیت المقدس به خیرحاج همت که بود؟حاج عباس از دنیا فقط یک قران جیبی داشتیوسف نوشته بود:((خدایا یوسف هم شهید می شود))او را بیامرزاسماعیل وصیت کرد روی قبرش بنویسند:((پر کاهی تقدیم به استان الهی))راستی شماره قطعه شــــــــــهدا چند بـــــــــــــود؟یک روز یک کراواتی سر مایه داربا بنز قهوه ایش از جلو پایمویراژ داد و رفتو به عبای وصله دارم وصله های عوضی چسبانددیشب جلو میهمانان تخم مرغ اب پز گذاشتیمدیشب مادرم با چای و کشمش سر کرداو قلبش برای انقلاب میتپداما وسعش نمیرسد یک نوار قلب بگیردو من میدانم که نوار قلب همهمه منحنی های دردش را نشان نمیدهدمادرم دفترچه خدمات درمانی نداردو همیشه ابوالفضـــــــــــــل به دادش میرسداو برای شهیدان اشک میریزدحلوا میپزدو به ما یاد میدهد که چگونه شب های جمعهبا چهار قاشق حلوای نذری سیر شویماو قبر شهیدان را با دست می شویدوقتی باد چادر وصله دارش را تکان میدهدبوی فقر و غربتتمام پرچم های سبز و سرخ را به بوسه میگیرداو یک شب خواب خیمه های امام حسین را دیدخواب زینب راخواب رقیه راو فردایش مرا به ((آقا)) سپرد و روانه کرداو نمیداند کادیلاک چه جانوری ستو داخل هواپیما چه شکلی ستاما خوب میداند که شمشیر امام حسین از طلا نبودهو امام زمان در جزیره خضرا نیستاو قلبش برای انقلاب می تپدو هر شب دعا میکندکه آقـــــــــــــا بیایدان شااله*علیرضا قزوه*
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه