آفتی در دنیای شاعری
سلام
خیلی سال پیش بود، خیلی بچهتر از حالا بودم. تقریبا ماهی یکیدو بار، پیش میآمد که با آقای علیاکبر لطیفیان باشیم، در جلسهی روضه، منزل ایشان یا منزل ما. مینشستیم و حرف میزدیم، از روضه و شعر و شاعری و...
من چند سالی بود که شعر میخواندم از شاعران مختلف، مثل حافظ و سعدی و... همچنین اشعار آیینی که آن وقتها شاعرش کمتر مشخص بود؛ دستنویس و کپیشده، دست به دست میشد و چون امضاء نداشت، همان به اصطلاح حلقهی اولِ نزدیک به شاعر میدانستند که صاحب اثر کیست، اما وقتی شعر میچرخید، دیگر نام شاعر مغفول واقع میشد.
آقای لطیفیان آن سالها وقتی میخواست -به قول امروزیها- خصوصیات شاعر آیینی طراز را بگوید، میگفت: شاعر باید چنین باشد و چنان، از جمله: شاعر باید حریت خود را حفظ کند؛ از بین شاهد مثالهایش هم یکی از همه پررنگتر بود و او هم جناب آقای حجة الاسلام سیدرضا جعفری بود. میگفت: ایشان خصوصیتی دارد که اینگونه نیست که مثلا برای کسی، مداحی شعر بگوید؛ شعرش را میگوید، دیگر کار ندارد به اینکه این شعر را مثلا اول فلان مداح میخواند یا رفیقش یا هر کس دیگر. هر کسی بپرسد که «حاج آقا! جدیدن شعر چی کار کردین؟» صادقانه میگوید: «این...» و میخواند. بعدها که با آقای جعفری بیشتر آشنا شدم، متوجه شدم خصوصیتی که آقای لطیفیان گفته بود را به کمال داراست.
آن وقتها منظور آقای لطیفیان را زیاد متوجه نشدم؛ چه اینکه آنچه از دنیای شاعری در ذهنم بود، همین بود که: شاعری شعرش را بعد از جوشش یا کوششی میگوید و باقی را واگذار میکند به خدا، همانطور که لابد در مرحلهی سرایش همین کار را میکند. اما بزرگتر که شدم از آنجا که امیر کلام علی علیهالسلام فرمود: «لِکُلِّ شَیْءٍ آفَةٌ»(۱) متوجه شدم که حق با آقای لطیفیان بوده و این آفت در بین شعرای آیینی کم و بیش وجود دارد.
خلاصه که به قول آقای جعفری شعر را باید با لحاظ مقام حضرات آلالله سرود و نه چیز دیگر؛ البته عرض کردم که این قضیه برمیگردد به سالهای دور؛ بعید میدانم این آفت در بین شاعران، خاصه شعرای آیینی دیگر وجود داشته باشد -انشاءالله- به مدد حضرت شعر و شاعر و مشعور.
والسلام
پینوشت:
۱- کنز العمّال، ۴۴۲۲۶
۲- آنچه عرض شد یکی از مصادیق حریت شاعر است؛ و میتوان باز هم در اینباره گفت که به قد سواد حقیر نمیرسد. البته این خصوصیت کمی نیست. چه اینکه گمان نمیکنم شعری که با حریت سروده نشود، پیشرفتی داشته باشد یا مانا باشد.