دردی بالاتر از درد بی کسی
پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۲ ب.ظ
با اون لهجهی شیرین مشهدیش که با لحن عالمانهی یه طلبهی درسخونده قاطی شده، در آخرین شب شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها که درکش کرده و ظاهراً کاست اونشب بین مشهدیها با توجه به وصیتی که توش میکنه معروف شده به «نوار وصیتنامه» با یه حال خاص که بعد این همه سال که از شنیدنش میگذره هنوز بهش غبطه میخورم میگه:
یک وقت یکی درد دارد، کس هم دارد. دستشو میگیره، میگه: بشین! بشین! میخوام برات ناله کنم، بشین! بشین! میخوام برات دردهای دلمو بگم، بشین! اما یه وقت یکی درد دارد کس هم ندارد، میره تو بیابونا سرشو توی چاه میکنه [و با چاه درد و دل میکنه].
آره! شیخ احمد کافی! حق با توئه. بیکسی خیلی دردناکه. اما درد بالاتر از اون اینه که بیکس باشی و در عین حال کس دیگرون باشی. این دیگه خیلی سخته!