صداش فردا در میاد
این مثل بشنو که شب، دزدی عنید
در بن دیوار حفره میبرید
نیمبیداری که او رنجور بود
طقطق آهستهاش را میشنود
رفت بر بام و فرو آویخت سر
گفت او را در چه کاری ای پدر؟!
خیر باشد نیمشب چه میکنی
تو کیی گفتا دهلزن ای سنی
در چه کاری گفت میکوبم دهل
گفت کو بانگ دهل ای بوسبل
گفت فردا بشنوی این بانگ را
نعرهی یا حسرتا! وا ویلتا!
آن دروغست و کژ و بر ساخته
سر آن کژ را تو هم نشناخته
بعضی کارها واقعا همینطور است، امروز انجام میشود اما فردا صدایش در میآید؛ بعضی کارها فقط یک بار صدا میدهند ولی برخی، بارها صدایشان در زندگی بلند میشود.
گاهی اوقات تجربه یا تخصص کسی، در آمدن فردای صدای یک کار -یعنی همان عاقبتش- را امروز پیشبینی میکند اما راهی برای اثباتش ندارد بنابراین حرفش را کسی قبول نمیکند تا روزی که آن صدا را بشنوند -تازه اگر آن موقع، عاقبت اشتباه امروزشان را گردن دیگران نیندازند.-
آن چیزی که بنده از حدود دو سال پیش، پیشبینی کردم با وجود اینکه نشانه زیاد دارد، از بنده پذیرفته نشد و نمیشود اما یک روزی صدایش در میآید و اتفاقا به احتمال قوی چندین بار هم صدا خواهد کرد.
این چند خط اینجا امانت باشد تا روزش که شد -که امیدوارم نشود اما میشود- شاهد مکتوبی باشد برای مدعایم.