عباس غلامحسنی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

عباس غلامحسنی عباس غلامحسنی

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ب.ظ

بسم‌الله

میان‌داری هیئت تنها منظم‌کردن صف سینه‌زن‌ها، مظلوم‌کشیدن یا دو دمه دادن نیست، بلکه شناخت دقیق مختصات جلسه است که دانستن احوال جلسه، مستمع و مداح یکی از آن‌ها است.

عباس غلامحسنی این شناخت از جلسه را داشت. وقتی بعد از سال‌ها در روز تشییع مرحوم حسین‌زاده در جواب دوستان که از بنده خواستند چند خطی در حیات حسینیه بخوانم، کمی با تندی برگرفته از همان شناخت گفت: « ولش کنین!» معلوم بود بعد از این همه سال کسب تجربه، در آن‌چه عرض کردم بسیار قوی‌تر شده است.

بعضی‌ها خوب هستند، خیلی هم خوب هستند اما گرم نیستند اما عباس غلامحسنی گرم بود. اوضاع را درک می‌کرد وگرنه نمی‌شد در بین آن همه دوست و آشنا خودت را در آغوش او بندازی و بگویی: «صلی‌الله علیک یا اباعبدالله» و بشنوی که رندانه بگوید: «ناصر! تو دیوونه‌ای!»

عباس غلامحسنی! روزهایی که با هم در هیئت‌ها گریه می‌کردیم و روضه می‌خواندیم و سینه می‌زدیم و در چشم عده‌ی زیادی، جز یک مشت بچه که مشغول کار بچه‌گانه‌ی خود هستند نبودیم، شب‌هایی که در گلزار شهدا به صبح رساندیم، شوخی‌ها و بازی‌کردن با کلمات و ساختن صیغه‌های مختلف عربی از کلمات فارسی که در واقع برایمان تمرین ذهنی بود و غیره و غیره و غیره را فراموش نمی‌کنم، نه بنده نه دوستان دیگر.

حالا که از قفس آزاد شدی و گیر جسمت و محدودیت‌های لابد آن نیستی، ان‌شاءالله سر سفره‌ی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام مهمان و دعاگوی ما هستی و سلام خالصانه‌ی ما را به حضرت می‌رسانی.

ما هم همیشه و مثل قبل، هم از طرف تو و هم از طرف باقی موالیان حضرات آل‌الله به حضرت عرض می‌کنیم:

السلام علیک یا اباعبدالله‌ و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

یاعلی مدد

 

مابعدالتحریر:

بنده برای دوستانم کاری نکردم، حلالم کنید!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه