مجمع البیان: اقسام تفسیر
قبلاً گفتیم که بعد از آمیختن زبانهاى دیگر به زبان عربى و از دسترفتن ملکات فطرى عرب، بحث از الفاظ و لغت و اعراب و مانند آن داخل در کتابهاى تفسیر و قسمتى از مباحث آن شد و قسمت دیگر بحث از ناسخ و منسوخ و اسباب نزول و مقاصد آیات و نحوهی قرائتها و بیان آنچه مربوط به قصص و وقایع گذشته و آینده است و سند و مدرک در این قسمت از تفسیر سنّت نبوى و احادیث ائمه علیهمالسلام میباشد، جز آیاتى که در مورد قصص و یا براى ارشاد افکار و به کارانداختن عقلها در شناسایى خدا و مسائلى مانند آن است و یا آیاتى که در مورد مواعظ و حکمتها آمده است که چون این آیات معناى روشن و ظاهرى دارند، تفسیر آنها نیاز به سنّت و حدیث ندارد و اما در آیات متشابه هیچ چارهاى جز مراجعه به أهل بیت وحى نیست.
تفسیر به راى چیست؟
صاحب کشف الظّنون تفسیر رأى را پنج نوع میداند:
۱- تفسیر آیات با اطلاعنداشتن از علومى که تفسیر بدانها نیاز دارد.
۲- تفسیر آیات متشابهى که جز خدا حقیقت آنها را نمیداند.
۳- تفسیر آیات را تابع اعتقادات مذهبى قرار دادن و مطابق آنها معنىکردن، اگر چه به صورتى ضعیف باشد.
۴- ادّعاى قطعى به اینکه حتماً مراد و منظور خدا همین است.
۵- تفسیر بر اساس استحسانات عقلى و ذوق و سلیقهی شخصى.
اقسام تفسیر از نظر ابن عباس
ابن عباس تفسیر را به چهار دسته تقسیم کرده است:
۱- تفسیرى که همه باید بدانند، یعنى قسمت مهمّى از ادلّهی توحید و احکام و دستورات.
۲- تفسیرى که مخصوص عربزبانان است که همان دانستن حقیقت لغات و خصوصیّات کلام است.
۳- تفسیرى که علماء و دانشمندان میدانند و آن تأویل متشابهات و فروع احکام است.
۴- تفسیرى که جز خدا کسى نمیداند، مانند آنچه مربوط به غیب و زمان رستاخیز و مانند آن است.
* منبع: تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۹ تا ۱۰