مجمع البیان: سورهی بقره، آیات ۱۱ تا ۱۳
[سوره البقرة (۲): آیات ۱۱ تا ۱۳]
اشاره
وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمْ لاٰ تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ قٰالُوا إِنَّمٰا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (۱۱) أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ اَلْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاٰ یَشْعُرُونَ (۱۲) وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمٰا آمَنَ اَلنّٰاسُ قٰالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمٰا آمَنَ اَلسُّفَهٰاءُ أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ اَلسُّفَهٰاءُ وَ لٰکِنْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۳)
[ترجمه]
چون به آنها گفته میشود در زمین فساد و تباهی نکنید گویند تنها ما مصلحیم (۱۱) بدانید که آنها خودشان فسادکارانند ولی نمیفهمند (۱۲). چون به آنان گفته میشود: شما نیز چنان که مردم ایمان آوردهاند ایمان آرید گویند ایمان آریم چنان که کمخردان ایمان آوردهاند؟ بدانید که آنها خودشان کمخردند ولی خود نمیفهمند (۱۳).
شأن نزول
این آیات نیز مانند آیات سابق دربارهی منافقین نازل شده است که صفات آنان را بیان میکند، سلمان میگوید: دارندگان این صفت به خصوص هنوز نیامدهاند ولی نظم کلام ایجاب میکند که این صفت نیز مانند صفات قبلی در همان منافقین زمان رسول اکرم باشد.
و ممکن است مراد از این آیات تنها منافقین زمان رسول اکرم نبوده بلکه به طور کلی کسانی که دارای این صفات در هر زمانی باشند شامل گردد بنابراین، مقصود سلمان این است که پس از انقراض منافقان زمان رسول اکرم، دارندگان این صفت هنوز نیامدهاند.
تفسیر
وقتی به منافقان گفته میشود: با ارتکاب گناه و جلوگیری مردم از گرایش به ایمان و اسلام (به قول ابن عباس) یا به کمک و مساعدت به کفّار (به قول ابوعلی جبائی) یا با تغییر دین و تحریف کتاب (به قول ضحاک) در زمین فساد نکنید، اینان میگویند: تنها ما هستیم که اصلاحات به دست ما انجام میگیرد و ما مصلحیم.
در اینکه چگونه اینان خود را اصلاحگر میدانستند دو نظر است:
۱- نفاق و دو رویی آنان که از نظر مسلمین زشت و فاسد شمرده میشد از نظر خودشان عملی پسندیده و به صلاح آنان به حساب میآمد چه منافقین با این روش میخواستند در بین هر دو دسته سالم بمانند.
۲- کارهای زشتی که مرتکب میشدند از قبیل گناه و جلوگیری مردم از ایمان و یا تحریف کتاب و امثال آن در ظاهر انکار میکرده و میگفتند: ما این کارها را نمیکنیم و ما صالح و مصلحیم و خود این کار نفاق دیگری از آنان بود و همانطور که اظهار ایمان میکردند و در واقع مؤمن نبودند، قرآن میگوید: آگاه باشید اینان که فساد و نفاق را صلاح خود میدانند یا کارهای زشت خود را انکار میکنند اینان فساد گردانند.
«أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»
ولی نمیدانند.
«وَ لٰکِنْ لاٰ یَشْعُرُونَ»
نمیدانند نفاقشان به صلاح آنان نیست و یا نمیدانند با این رفتار تباه خود، چه عذاب و کیفری در انتظار آنان است.
از این آیه نیز استفاده میشود که گناهکاران ممکن است خود به زشتی و فساد آن آگاه نباشند.
وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا...
وقتی به منافقان گفته میشود به محمّد صلیاللّٰه علیه و آله و آنچه بر او نازل شده ایمان بیاورید همچنان که یارانش او را تصدیق کردند و همانطور که عبداللّٰه بن سلام و دیگران از یهود به او ایمان آوردند آنان میگویند: آیا ما مانند سفیهان و کمخردان به او ایمان بیاوریم؟
«أَ نُؤْمِنُ کَمٰا آمَنَ السُّفَهٰاءُ»
خداوند آنان را در این فکر تکذیب کرده و میگوید که اینان خود نادان و سفیهند زیرا مگر سفیه جز این است که چیزی را ضایع میکند در حالی که تصور میکند آن را حفظ کرده و نگاه داشته است. این منافقان نیز ایمان نیاورده و کفر میورزیدند و گمان مینمودند که ایمان دارند و هدایت شدهاند.
* تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۷۴ تا ۷۶