مجمع البیان: سوره‌ی بقره، آیات ۱۴ تا ۱۶ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

مجمع البیان: سوره‌ی بقره، آیات ۱۴ تا ۱۶ مجمع البیان: سوره‌ی بقره، آیات ۱۴ تا ۱۶

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۰۰ ق.ظ

[سوره البقرة (۲): آیات ۱۴ تا ۱۶]

اشاره

وَ إِذٰا لَقُوا اَلَّذِینَ آمَنُوا قٰالُوا آمَنّٰا وَ إِذٰا خَلَوْا إِلیٰ شَیٰاطِینِهِمْ قٰالُوا إِنّٰا مَعَکُمْ إِنَّمٰا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ (۱۴) اَللّٰهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیٰانِهِمْ یَعْمَهُونَ (۱۵) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ اِشْتَرَوُا اَلضَّلاٰلَةَ بِالْهُدیٰ فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ وَ مٰا کٰانُوا مُهْتَدِینَ (۱۶)

 

[ترجمه]

چون مؤمنان را ببینند گویند ایمان آورده‌ایم و چون با یاران شیطان‌صفت خود تنها شوند گویند همانا با شمائیم ما استهزاء کننده‌ایم (۱۴) خداوند آنها را به مسخره گرفته و در طغیانشان کمک می‌کند تا هم‌چنان متحیر بمانند (۱۵). اینان هستند که گمراهی را به هدایت خریدند و تجارتشان سود نکرد و راهی به حق نیافتند (۱۶).

 

شرح لغات:

لقوا: دیدند از لقاء و آن روبرو شدن دو چیز با هم، یا برخورد آن‌ها به هم می‌باشد.

خلوا: تنها شدند- خلوت گزیدند.

یستهزئ: مسخره می‌کنند.

یمدّهم: از ماده و ریشه‌ی مدّ که اصل آن زیاد شدن و جذب است.

طغیان: تجاوز از حد و می‌گویند: طغی الماء (آب تجاوز کرد) وقتی از حدش بگذرد. به همین مناسبت به مرد ستمگر متجاوز «طاغیه» می‌گویند.

یعمهون: متحیر شوند از «عمه» به معنای تحیّر و سرگردانی.

 

تفسیر

منافقان وقتی مؤمنین را می‌دیدند می‌گفتند: ما نیز مانند شما ایمان آورده آن‌چه بر رسول اکرم نازل شده است قبول کردیم اما وقتی با دیوصفتان و شیاطین خود (ابن عباس می‌گوید یعنی با رؤساءشان، بعضی گفته‌اند یعنی با همان دسته از یهود که آنان را وادار به تکذیب و مخالفت می‌کردند و از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که با کاهنان خود) روبرو می‌شدند می‌گفتند: ما با شمائیم، ما یاران محمّد را مسخره می‌کنیم «قٰالُوا إِنّٰا مَعَکُمْ إِنَّمٰا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» اَللّٰهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ...

در معنای این آیه که خدا آنان را مسخره می‌کند وجوهی گفته شده است:

۱- جزای استهزاء به نام خودش

خدا آنان را در مقابل این استهزاء و مسخره کیفر و جزا داده عذاب می‌کند و این کیفر به نام استهزاء خوانده شده، روی این قاعده که در بین عرب جزاء و کیفر هر عملی را به نام همان عمل می‌خوانند و در قرآن نیز آیه‌ی کریمه‌ی: «وَ جَزٰاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهٰا»(۱) (سزای بدی ما بدیی مثل آنست) همین مطلب را بیان می‌کند با این‌که پاداش و جزا وقتی به عنوان قصاص باشد بد نیست ولی مانند خود گناه «بد» نامیده شده است.

و آیه‌ی کریمه‌ی: «وَ إِنْ عٰاقَبْتُمْ فَعٰاقِبُوا بِمِثْلِ مٰا عُوقِبْتُمْ»(۲) (اگر عقوبت می‌کنید نظیر آن عقوبت که دیده‌اید عقوبت کنید) سزا و جزای عقوبت را همان عقوبت نامیده است و در اشعار عرب نظیر فراوان دارد(۳).

۲- تخطئه‌ی منافقان

خدا منافقان را در این عمل نفاقی و استهزاءشان نسبت به مؤمنین تخطئه کرده و آنان را نادان و جاهل می‌داند و عرب هر چه را با چیز دیگری همراه و نزدیک باشد به آن اسم (۴) می‌گوید و لذا تخطئه‌ی استهزاء به نام استهزاء خوانده شده است.

۳- در ظاهر نعمت و در واقع عذاب

ابن عباس می‌گوید در معنای آیه خداوند به آنان نعمت می‌دهد و آن‌ها تصور می‌کنند که این نعمت پاداش رفتار و کردار صحیح آنان است در حالی که فقط به این منظور خدا به آنان نعمت می‌دهد که هم‌چنان در عمل زشت و گناه خود بمانند و ادامه دهند و در نتیجه به عذاب و بدبختی که نتیجه‌ی عمل خودشان است گرفتار شوند. و از این جهت به این نعمت‌دادن استهزاء گفته شده است که ظاهر آن نعمت و نیکی است ولی در واقع کشاندن آنان است به هلاکت و عذابی که با اعمال زشت خود مستحق آن شده بودند.

۴- در دنیا چون مؤمنان، در آخرت چون کفار

منافقان چون اظهار ایمان می‌کردند خداوند آنان را در دنیا از نظر احکام شرعی مانند ارث و نکاح و دفن و احکام مشابه آن‌ها در ردیف مسلمین قرار داده است ولی به علت نفاق و کفر درونی در آخرت مانند کفار عذابشان خواهد کرد و این دو نوع روش در دنیا و آخرت به منزله‌ی استهزاء آنان می‌باشد.

۵- همین که به نزدیک در می‌رسند بسته می‌شود!

ابن عباس می‌گوید: در حالی که منافقان در آتش‌اند دری از بهشت به سوی آنان باز می‌شود ولی پس از آن‌که اینان خود را به شتاب بدان در رسانند در بسته می‌شود. سپس در دیگر نمودار می‌گردد و باز پس از نزدیک‌شدن به آن بسته می‌شود و به همین ترتیب خدا آنان را مسخره می‌کند و مؤمنین می‌خندند و از این جهت آیه‌ی کریمه می‌گوید:

«فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفّٰارِ یَضْحَکُونَ»(۵) (آن روز کسانی که ایمان داشته‌اند به کافران بخندند).

تمام وجوهی که در این آیه درباره‌ی استهزاء که به خدا نسبت داده شده است نقل کردیم می‌توان درباره‌ی مکر و خدعه که در آیاتی مانند: «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّٰهُ»(۶) (آن‌ها نیرنگ می‌کردند و خدا نیرنگ می‌کرد) و «یُخٰادِعُونَ اللّٰهَ وَ هُوَ خٰادِعُهُمْ»(۷) (منافقین خدا را فریب می‌دهند و خدا فریب‌دهنده‌ی آن‌ها است) آمده است گفت.

 

«یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیٰانِهِمْ یَعْمَهُونَ» دو معنا برای این آیه که خداوند چگونه آن‌ها را کمک می‌کند شده است:

معنای اول این‌که خداوند به آن‌ها امکان و قدرت می‌دهد شاید ایمان بیاورند ولی آنان هم‌چنان به کفر و سرگردانی خود چسبیده‌اند.

معنای دوم این است که خداوند نعمت‌هایی چون شرح صدر و نورانیت دل که به مؤمنین عنایت و اعطاء می‌نماید، منافقان را از آن‌ها محروم می‌دارد تا هم‌چنان در سرگردانی و گمراهی بمانند.

 

«أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاٰلَةَ» (اینان گمراهی را با دادن هدایت خریدند) ابن عباس می‌گوید یعنی گمراهی را گرفتند و هدایت را از دست دادند و این دو را با هم تبدیل کردند.

سؤال: در این‌جا سؤالی پیش می‌آید که مبادله در صورتی است که منافقان ایمان و هدایت داشته و آن را در مقابل گرفتن گمراهی و کفر از دست بدهند، در حالی که آنان از اوّل ایمان نیاوردند و هدایت نشدند.

پاسخ: در جواب این سؤال وجوهی بیان شده است:

۱- منظور از «اشتروا» خریدن و معامله‌ی واقعی و مبادله نیست بلکه استعاره و مجاز است در دوست‌داشتن و انتخاب، یعنی همان‌طور که مشتری جنسی را که می‌خرد آن را دوست داشته و برمی‌گزیند منافقین هم کفر باطنی را دوست داشته، برای خود انتخاب کردند.

۲- این ایمان همان هدایت فطرت و طبیعت است که در نهاد هر فرد در ابتداء وجود دارد آن را با گمراهی تبدیل کردند.

۳- کلبی و مقاتل می‌گویند: منافقان قبل از بعثت پیامبر اسلام به پیامبری که خواهد آمد و در کتب آسمانی دیده بودند ایمان داشتند ولی پس از آن‌که مبعوث شد او را نپذیرفتند و گویی ایمان قبلی خود را با کفر و عناد کنونی مبادله کردند.

 

فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ... در این معامله اینان ضرر کردند «وَ مٰا کٰانُوا مُهْتَدِینَ» و چون یاران محمّد در تجارتشان هدایت یافته و سود کرده نشدند.

بعضی گفته‌اند اضافه‌ی این قسمت بعدی «وَ مٰا کٰانُوا مُهْتَدِینَ» از این نظر است که منافقان نه سود بردند و نه هدایت یافتند، در حالی که ممکن است یک تاجر سود نبرد ولی هدایت داشته باشد، پس حال اینان بدتر است.

سؤال: در این‌جا منافقان اصل سرمایه‌ی خود که همان ایمان است از دست داده بودند در حالی که معنای سودنکردن تجارت، آن است که سرمایه محفوظ است ولی سود نمی‌کنند.

جواب: در این آیات گمراهی و هدایت در برابر هم ذکر شده است و معنایش این است که اینان طلب ربح و سود کردند ولی هلاک شدند و سرمایه‌ی خود را از دست دادند.

و یا ممکن است حال کفار را مقابل حال مؤمنین قرار داده باشد، مؤمنین هدایت را خریدند و سود بردند، اینان گمراهی را خریدند و سود نبردند و ضرر کردند.

 

پی‌نوشت‌ها:

(۱) آیه ۴۰ از سوره شوری

(۲) آیه ۱۲۶ از سوره نحل

(۳) عمرو بن کلثوم می‌گوید:

«الا لا یجهلن احد علینا

فنجهل فوق جهل الجاهلینا»

یعنی کسی بر ما جسارت نکند که ما بیش از آن‌چه او کند به او جسارت خواهیم کرد که کیفر عمل به نام خود آن نامیده شده است.

(۴) همان‌طور که شاعر می‌گوید:

«ان دهراً یلف شملی بجمل

لزمان یهمّ بالاحسان»

دهری که مرا به محبوبه‌ام (جمل) نزدیک می‌کند زمانی است که قصد و نیت نیکی کرده است، در این‌جا زمان که مقارن و همراه نزدیک‌بودن آن دو است به عنوان احسان و نیکی‌نمودن گفته شده است.

(۵) آیه ۲۴ از سوره مطففین

(۶) آیه ۳۰ از سوره انفال

(۷) آیه ۱۴۲ از سوره نساء

 

* منبع: تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۷۶ تا ۸۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه