مجمع البیان: مقدمهی مولف (۴)
فن چهارم
در بیان اسامى قرآن و معانى آن
۱- قرآن
کلمهی «قرآن» از نظر لغت به معناى قرائت است که به قول ابن عباس مصدر «قرأت» یعنى خواندم میباشد و قتاده آن را مصدر «قرأت الشیء» یعنى بعضى از آن چیز را به بعض دیگر جمع و ضمیمه کردهام میداند.
و همانطور که «نوشته شده» را «کتاب» و حسابشده را «حساب» میگویند در آنجا نیز خواندهشده را به نام خواندن (قرآن) نامیدند.
۲- کتاب
کتاب به معناى جمع است، همانطور که میگویند «کتبت السقاء» مشک را جمع کردم وقتى که آن را با درفش به هم بدوزند و جمع کنند.
۳- فرقان
به قول ابن عباس چون قرآن با دلیلهاى محکمش حق را از باطل جدا میکند به اسم «فرقان» نامیده شده است.
بعضى دیگر میگویند: چون قرآن پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختیها میکشاند به او فرقان گفتهاند همچنان که در آیهی کریمهی: «إِنْ تَتَّقُوا اللّٰهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقٰاناً»(۱) (اگر پرهیزکار شوید براى شما فرج و گشایشى خواهد بود).
۴- ذکر
قرآن میگوید: «إِنّٰا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ»(۲) تعبیر از قرآن به «ذکر» ممکن است روى دو مناسبت باشد:
۱- این کتاب یادآورى خدا است به بندگان نسبت به فرائض و احکام؛ ۲- قرآن شرف و افتخاری است براى کسى که بدان ایمان آورد و تصدیق کند، به مفاد آیهی کریمهی «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ»(۳)
به جاى انجیل و تورات و زبور
حدیثى از رسول اکرم مشهور است که ما اول ترجمهی متن آن حدیث را بیان میکنیم سپس به بیان «کلمات» میپَردازیم؛ حضرت فرموده: داده شد به من به جاى تورات «سبع طوال».
و به جاى انجیل «مثانى» و به جاى زبور «مئین» و برترى یافتیم به مفصّل؛ و در روایت واثلة بن اسقع چنین است که رسول اکرم فرموده: ...به جاى انجیل «مئین» و به جاى زبور «مثانى» و از عرش داده شد به من «فاتحة الکتاب» و «خواتیم البقره» که به هیچ پیامبرى داده نشد و اضافه بر آنها خدایم به من «مفصّل» داد.
بیان کلمات حدیث
۱- سبع طوال
هفت سورهی طولانى قرآن است که چون طولانىترین سورهها هستند، بدین نام خوانده شدهاند و آنها: بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال با توبهاند؛ چون دو سوره با هماند به آنها «قرینتین» میگویند و لذا فاصلهی آنها بسم اللّٰه الرحمن الرحیم نیست.
۲- مثانى
سورههاى پس از هفت سورهی طولانى «مثانى»اند که اول آنها سورهی یونس و آخرشان سورهی «نحل»است. سبب اینکه به آنها «مثانى» گفتهاند این است که آنها به دنبال سورههاى طولانى آمدهاند و از کلمهی «ثنّت» یعنى دنبالکرده آمده است، بنابراین سورههاى طولانى (مبادى) و آنها (مثانى)اند و مثانى جمع مثنى است، مانند معانى جمع معنى؛ ولى فراء میگوید: مفرد مثانى «مثناة» است.
ابن عباس میگوید: همهی سورههاى قرآن چه طولانى و چه کوتاه «مثانى»اند به استناد آیهی کریمهی: «اَللّٰهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتٰاباً مُتَشٰابِهاً مَثٰانِیَ»(۴) میگوید علت اینکه همهی آنها را «مثانى» گفتهاند این است که خداوند مثلها و حدود و فرائض را در آنها مکرّر بیان کرده است. بعضى گفتهاند «مثانى» در آیهی کریمهی: «وَ لَقَدْ آتَیْنٰاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثٰانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»(۵) آیات سورهی حمد است و از ائمهی ما علیهمالسلام همین قول نقل شده است و حسن بصرى نیز بدان قائل است.
۳- مئون
مئون (صدها) جمع مائة (صد) است و آن سورههایى هستند که در حدود ۱۰۰ آیه دارند، خواه چند آیه بیشتر و یا کمتر و آنها هفت سورهاند از سورهی بنىاسرائیل تا سورهی مؤمنون. بعضى گفتهاند سورههاى پس از هفت سورهی طولانى (مئون)اند و مثانى سورههاى پس از آنها است که آیاتشان از مفصلها (سورههاى کوچک آخر قرآن) بیشتر ولى از صد کمتر است.
۴- مفصل
مفصل، سورههاى کوچک پس از «حم»ها هستند تا آخر قرآن و علت اینکه به آنها مفصل گفتهاند این است که فاصلهی بین سورهها بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ زیاد است.
پینوشتها:
(۱) آیه ۲۹ از سوره انفال
(۲) آیه ۹ از سوره حجر
(۳) آیه ۴۴ از سوره زخرف
(۴) آیه ۲۳ از سوره زمر
(۵) آیه ۸۷ از سوره حجر
* منبع: تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۲۴ تا ۲۶