هنر بازی‌گری یا حقه :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

هنر بازی‌گری یا حقه هنر بازی‌گری یا حقه

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ق.ظ

اگر هنر بازی‌گری همان است که اسمش می‌گوید یعنی این‌که شخصی با بازی هنرمندانه، داستانی را روایت کند که علی‌رغم اینکه مخاطب می‌داند آن‌چه می‌بیند یک بازی و یک بازیگر است اما آن‌قدر کارش با قدرت و هنرمندانه انجام شود که مخاطب برای لحظه‌ای یا لحظاتی، شخصیت حقیقی او را فراموش کند، بازی و داستان را باور کرده و به آن عکس‌العمل نشان دهد.

اما کاری که دیشب آن جوان در برنامه‌ی عصر جدید کرد خلاف این تعریف از بازیگری بود؛ مخاطب نمی‌دانست دارد یک بازی و یک بازی‌گر می‌بیند و به تصور اینکه یک واقعیت را مشاهده می‌کند داستان را باور کرد. به نظر می‌رسد این دیگر یک کار هنری نیست، فقط یک حقه است؛ چون هر کس دیگری هم جای او بود و این نقش را ارائه می‌کرد داستانش باور شده و به آن عکس‌العمل نشان داده می‌شد. انسان فطرتا با دیدن و شنیدن این‌چنین داستان‌هایی دچار برانگیختگی احساسات می‌شود. این جوان با نگفتن اینکه مخاطب دارد یک بازی می‌بیند و قراردادن مخاطب در موقعیتی خاص، در واقع نصف راه -که باوراندن حادثه‌ای که برایش اتفاق افتاده بود که اتفاقا کار اصلی هم بود- را طی کرده بود.

کاری که آن دختر کوچولو چند شب پیش انجام داد یک کار هنرمندانه بود؛ مخاطب با علم به این‌که آنچه می‌بیند نقشی است که دخترک آن را بازی می‌کند اما به خاطر قدرت و هنر بالای او، داستان مادر مریض را باور کرد و به آن عکس‌العمل نشان داد و گریه کرد.

ناگفته نماند بنده اصولا با این برنامه و این‌جور برنامه‌ها سر سازگاری ندارم -که دلیلش بماند-، اما بخش‌هایی از این برنامه را گاهی به توفیق اجباری همراهی با خانواده دیده‌ام. هم‌چنین آنچه عرض شد عکس‌العمل بنده به استوری یک دوست در اینستاگرام و فقط نظر بنده به عنوان یک ببینده‌ی آماتور است که کار آن جوان -که انصافا با قدرت هم انجام داد- را نمی‌پسندد. همین! ممکن است نظر متخصصین چیز دیگری باشد که دیگر خود دانند.

نظرات  (۱)

دقیقن درک می کنم منظورتون از توفیق اجباری خونواده چیه، منم به درد شما دچارم. 
اولش به نظرم خیلی کارش بد بود و با احساساتمون بازی کرده و حقه بازه و از این حرفا ولی بعد از کارش خوشم اومد، تواناییش تو گول زدن مردم عالیه
پاسخ:
دیگه باید نحمل کرد
مرغ زیرک گر به دام افتد تحمل بایدش
:)


بله
حقه‌بازی قدرت‌مندی رو اجرا کرد
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه